be into it

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
علاقه مند بودن / جذب چیزی بودن / حال کردن با چیزی / درگیر بودن با موضوع
در زبان محاوره ای:
خیلی حال می کنه باهاش، تو کفشه، عاشقشه، خیلی روشه، خیلی تو فازشه
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( احساسی – علاقه مندی شخصی ) :**
وقتی کسی به چیزی علاقه مند یا مشتاقه، چه از نظر احساسی، سرگرمی، یا سبک زندگی
مثال: She’s really into yoga these days.
این روزا حسابی تو فاز یوگاست.
2. ** ( فرهنگی – درگیر بودن با یک سبک یا جریان ) :**
برای توصیف کسی که در یک فرهنگ، سبک، یا فعالیت خاص غرق شده یا خودش رو با اون تعریف می کنه
مثال: He’s into indie music and vintage fashion.
خیلی اهل موسیقی ایندی و لباس های قدیمیه.
3. ** ( رابطه ای – علاقه مند بودن به فردی ) :**
برای بیان علاقه ی عاشقانه یا احساسی به یک نفر
مثال: I don’t think she’s into him.
فکر نکنم از اون خوشش بیاد / فکر نکنم بهش علاقه داشته باشه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
like – enjoy – be passionate about – be obsessed with – be hooked on – be fond of
________________________________________
🔸 ریشه شناسی:
عبارت *be into* از دهه های ۱۹۶۰–۷۰ در زبان انگلیسی آمریکایی رایج شد، به ویژه در فرهنگ جوانان و موسیقی، و به تدریج به عنوان اصطلاحی برای علاقه مندی یا درگیری احساسی تثبیت شد.
قید *into* در اینجا معنای �غرق بودن در چیزی� یا �جذب شدن� دارد.
________________________________________
🔸 نکته ی فرهنگی و اضافی:
در انگلیسی، **be into it** اصطلاحی بسیار رایج در گفت وگوهای غیررسمی برای بیان علاقه، اشتیاق، یا درگیری احساسی با یک موضوع، سبک، یا فرد است.
این اصطلاح در فضای جوان پسند، رسانه ای، و روابط عاطفی کاربرد زیادی داره.