be in the soup
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
قرار گرفتن در یک موقعیت ناخوشایند یا دشوار
... [مشاهده متن کامل]
تو دردسر بودن. عبارت in the soup جایگزین غیررسمی برای In the trouble است.
همه ما از یک قماشیم
اصطلاح قدیمی اینفرمال )
تو دردسر افتادن، تو هچل افتادن، کلاه پس معرکه بودن
The company will officially be in the soup if it loses money again this quarter
شرکت رسما کلاهش پس معرکه خواهد بود اگر باز هم در این سه ماهه، ضرر کند.
... [مشاهده متن کامل]
I was in the soup after I dented my mom's brand - new car
بعد از اینکه به ماشین نو مادرم آسیب زدم، تو دردسر افتادم.
تو دردسر افتادن، تو هچل افتادن، کلاه پس معرکه بودن
شرکت رسما کلاهش پس معرکه خواهد بود اگر باز هم در این سه ماهه، ضرر کند.
... [مشاهده متن کامل]
بعد از اینکه به ماشین نو مادرم آسیب زدم، تو دردسر افتادم.