در رکود بودن
کسل و بی حوصله بودن
در دوره عدم پیشرفت بودن
After finishing the big project, I was in the doldrums for a few weeks.
بعد از تمام کردن پروژه بزرگ، چند هفته ای کسل و بی حوصله بودم.
کسل و بی حوصله بودن
در دوره عدم پیشرفت بودن
بعد از تمام کردن پروژه بزرگ، چند هفته ای کسل و بی حوصله بودم.
برای کار :کساد، کم رواج، خیلی موفق نبودن
برای اشخاص: آرام و افسرده، دل مرده، ناراحت بودن و انرژی نداشتن
برای اشخاص: آرام و افسرده، دل مرده، ناراحت بودن و انرژی نداشتن