1. When the manager called me to his office, I knew from the expression on his face that I was in for it.
[ترجمه فهیییمه] وقتی مدیر مرا به دفترش فراخواند از چهره اش فهمیدم که بد چیزی در انتظارم بود|
[ترجمه گوگل]وقتی مدیر مرا به دفترش فراخواند، از حالت چهره اش فهمیدم که به آن علاقه دارم[ترجمه ترگمان]وقتی مدیر به دفتر کارش آمد، از حالت چهره اش فهمیدم که در آن هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The boy is in for it.
[ترجمه گوگل]پسر درگیر آن است
[ترجمه ترگمان] پسره واسش کار میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پسره واسش کار میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You'll be in for it if she finds out what you've done!
[ترجمه گوگل]اگر او بفهمد شما چه کار کرده اید، درگیر آن خواهید شد!
[ترجمه ترگمان]اگه بفهمه که تو چی کار کردی، این کارو می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگه بفهمه که تو چی کار کردی، این کارو می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We'd better hurry or we'll be in for it.
[ترجمه مترجم] بهتره عجله کنیم وگرنه گرفتار میشیم|
[ترجمه گوگل]بهتر است عجله کنیم وگرنه درگیر آن هستیم[ترجمه ترگمان]بهتره عجله کنیم وگرنه می رسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If they find out what I've done, I'll be in for it, won't I?
[ترجمه گوگل]اگر آنها بفهمند که من چه کار کرده ام، من درگیر آن هستم، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها بفهمند که من چه کرده ام، این کار را می کنم، مگر نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها بفهمند که من چه کرده ام، این کار را می کنم، مگر نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Whatever you picked, you were in for it.
[ترجمه گوگل]هر چه انتخاب کردید، در آن بودید
[ترجمه ترگمان]، هر چی که انتخاب کردی تو دنبالش بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]، هر چی که انتخاب کردی تو دنبالش بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Oh no, Carla groaned, now she was in for it.
[ترجمه گوگل]اوه نه، کارلا ناله کرد، حالا او به دنبال آن بود
[ترجمه ترگمان]اوه، نه، کارلا ناله ای کرد، اما حالا به خاطرش زنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اوه، نه، کارلا ناله ای کرد، اما حالا به خاطرش زنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. When your father knows that, you be in for it.
[ترجمه گوگل]وقتی پدرت این را میداند، تو درگیر آن میشوی
[ترجمه ترگمان]وقتی پدرت این را می داند، تو هم باید آن را تحمل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی پدرت این را می داند، تو هم باید آن را تحمل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He will be in for it if he doesn't get home on time.
[ترجمه گوگل]اگر به موقع به خانه نرسد درگیر آن خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر سر وقت به خانه برنگردد، او هم به دنبالش خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر سر وقت به خانه برنگردد، او هم به دنبالش خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When your mother sees your dirty shirt, you'll be in for it.
[ترجمه گوگل]وقتی مادرت پیراهن کثیف تو را می بیند، تو به دنبال آن می افتی
[ترجمه ترگمان]وقتی مادرت لباس کثیف تو رو ببینه، عاشقش میشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی مادرت لباس کثیف تو رو ببینه، عاشقش میشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He be in for it if he doesn't get home on time.
[ترجمه گوگل]اگر به موقع به خانه نرسد، درگیر آن است
[ترجمه ترگمان]اگه سر وقت به خونه نیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگه سر وقت به خونه نیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If your mother sees your torn trousers, you'll be in for it.
[ترجمه گوگل]اگر مادرت شلوار پاره ات را ببیند، درگیر آن می شوی
[ترجمه ترگمان]اگر مادرتان شلوار پاره شما را ببیند، حتما آن را خواهید دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر مادرتان شلوار پاره شما را ببیند، حتما آن را خواهید دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The hills are very dry; if we get any more hot winds we could be in for it.
[ترجمه گوگل]تپه ها بسیار خشک هستند اگر بادهای داغ بیشتری داشته باشیم، می توانیم با آن روبرو شویم
[ترجمه ترگمان]تپه ها بسیار خشک هستند، اگر باده ای داغ بیشتری برای آن به دست بیاوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تپه ها بسیار خشک هستند، اگر باده ای داغ بیشتری برای آن به دست بیاوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The naughty schoolboy knows it is time for him to be in for it.
[ترجمه گوگل]پسر مدرسه ای شیطون می داند که زمان آن فرا رسیده است که در این کار شرکت کند
[ترجمه ترگمان]پسر بچه شیطان می داند که وقتش است که به دنبالش بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پسر بچه شیطان می داند که وقتش است که به دنبالش بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید