دیکشنری
مترجم
بپرس
be impasted
معنی
: خمیر شدن
دنبال کنید
مترادف ها
خمیر شدن
(فعل)
be impasted, boil soft, squash
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها