سرباز یک پای مصنوعی داشت
( برایش پای مصنوعی گذاشته بودند )
دارابودن
داشتن
مجهز شدن با
به نقل از Longman Dictionary of Contemporary English:
to have or include something as a permanent part
مثال:
Is your car fitted with an alarm
داشتن
دارای . . . بودن
مثال:
داشتن
دارای . . . بودن