be down on

جمله های نمونه

1. Everyone was down on hands and knees looking for the ring.
[ترجمه گوگل]همه روی دست و زانو به دنبال حلقه بودند
[ترجمه ترگمان]همه روی دست ها و زانو بودند و به دنبال حلقه می گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were about to be down on her when she came into the office.
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند به او حمله کنند که او وارد دفتر شد
[ترجمه ترگمان]وقتی به دفتر آمد می خواستند او را ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The teacher will be down on any little mistake in the article in a moment.
[ترجمه گوگل]معلم در یک لحظه از هر اشتباه کوچکی در مقاله خودداری می کند
[ترجمه ترگمان]معلم در یک لحظه دچار اشتباه کوچکی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Kitty was down on the junior typist.
[ترجمه گوگل]کیتی روی تایپیست جوان بود
[ترجمه ترگمان]کیتی با the کوچکش پایین آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Most of the hotels are down on the waterfront.
[ترجمه گوگل]بیشتر هتل ها در کنار آب قرار دارند
[ترجمه ترگمان]بیشتر هتل ها در ساحل پیاده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was down on all cards at the middle of the tenth round.
[ترجمه گوگل]او در اواسط راند دهم تمام کارت ها را از دست داد
[ترجمه ترگمان]او در وسط دهمین بار روی کارت ها نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When someone is down on their luck, friends are very difficult to find.
[ترجمه گوگل]وقتی کسی شانس خود را ندارد پیدا کردن دوستان بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]وقتی کسی روی بخت و اقبال خود فرود می آید، پیدا کردن دوستان بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was down on all fours playing with the puppy.
[ترجمه گوگل]چهار دست و پا افتاده بود و با توله سگ بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]روی چهار دست و پا نشسته بود و با توله سگه بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Company profits are down on last year's figures.
[ترجمه گوگل]سود شرکت نسبت به ارقام سال گذشته کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]سود شرکت در ارقام سال گذشته کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All were down on their luck, all had been drinking and all had decided on an easy way out.
[ترجمه گوگل]همه از شانس خود بی‌خبر بودند، همه مشروب می‌نوشیدند و همه راه آسانی برای خروج از آن تصمیم گرفته بودند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها به بخت و اقبال خود پی برده بودند، همه چیز می نوشیدند و همه تصمیم گرفته بودند راه آسانی در پیش بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Constable Collins liked shrimp and often bought a tub of them when he was down on the Front.
[ترجمه گوگل]پاسبان کالینز به میگو علاقه داشت و اغلب وقتی در جبهه بود وان از آنها می خرید
[ترجمه ترگمان]سرکار کالینز میگو را دوست داشت و اغلب وقتی در جبهه بود یک وان از آن ها خریده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Here, parents who are down on their luck can pick out toys for their children.
[ترجمه گوگل]در اینجا، والدینی که شانس خود را ندارند، می توانند اسباب بازی هایی را برای فرزندان خود انتخاب کنند
[ترجمه ترگمان]در اینجا، والدینی که شانس خود را از دست داده اند می توانند اسباب بازی های کودکان خود را بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Copper producers were down on a drop in copper prices.
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان مس با کاهش قیمت مس مواجه شدند
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان مس در کاهش قیمت مس کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Billy was down on all fours playing with the puppy.
[ترجمه گوگل]بیلی چهار دست و پا افتاده بود و با توله سگ بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]بیلی روی چهار دست و پا نشسته بود و با توله سگه بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• criticize, say negative things about -

پیشنهاد کاربران

بپرس