be difficult

پیشنهاد کاربران

Someone who is difficult behaves in an unreasonable and unhelpful way.
نامعقول و غیرمنطقی بودن، ضدحال بودن.
مثال:
I had a feeling you were going to be difficult about this.
ترجمه پیشنهادی:
یه حسی بهم می گفت می خوای سر این موضوع ضدحال بزنی.
سخت گرفتن
سخت بودن

بپرس