be born

/bi bɔrn//bi bɔrn/

جمله های نمونه

1. It is as natural to die as to be born.
[ترجمه ] این طبیعی است که بمیرید برای دوباره متولد شدن
|
[ترجمه گوگل]به همان اندازه که به دنیا آمدن مردن طبیعی است
[ترجمه ترگمان]مردن مثل این است که انسان به دنیا بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. 'I didn't ask to be born!' she bellowed.
[ترجمه من] من نمی خواستم به دنیا بیام! او فریاد زد.
|
[ترجمه گوگل]من نخواستم به دنیا بیایم! او فریاد زد
[ترجمه ترگمان]من نخواستم به دنیا بیام! او نعره زد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The baby was conceived in March, so will be born in December.
[ترجمه The girl] بچه در ماه مارس به وجود آمد بنابراین در ماه دسامبر به دنیا خواهد آمد .
|
[ترجمه گوگل]بچه در ماه مارس باردار شد، بنابراین در ماه دسامبر متولد می شود
[ترجمه ترگمان]کودک در ماه مارس به دنیا آمد، بنابراین در ماه دسامبر به دنیا می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The author of this book was said to be born circa 1080 and die in 1130.
[ترجمه گوگل]گفته می شود نویسنده این کتاب در حدود سال 1080 به دنیا آمده و در سال 1130 درگذشته است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که نویسنده این کتاب حدود ۱۰۸۰ ساعت به دنیا آمده است و در ماده ۱۱: ۳۰ فوت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The drug caused some babies to be born with misshapen limbs.
[ترجمه گوگل]این دارو باعث شد که برخی از نوزادان با اندام های بد شکل به دنیا بیایند
[ترجمه ترگمان]مواد باعث شده چند تا بچه با بدن کج و معوج به دنیا بیایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our plan must be born forth.
[ترجمه گوگل]برنامه ما باید شکل بگیرد
[ترجمه ترگمان]نقشه ما باید به دنیا بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For a child to be born with this disability indicates a defect in obstetric care.
[ترجمه گوگل]تولد کودک با این ناتوانی نشان دهنده نقص در مراقبت های زایمانی است
[ترجمه ترگمان]برای کودکی که با این معلولیت به دنیا می آید، نقص مراقبت زایمان را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Babies affected by the disease will be born small, deformed and brain damaged.
[ترجمه گوگل]نوزادان مبتلا به این بیماری کوچک به دنیا می آیند، تغییر شکل داده و مغزشان آسیب دیده است
[ترجمه ترگمان]نوزادانی که از این بیماری مبتلا می شوند کوچک، بدشکل و آسیب دیده به دنیا می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A child may, for instance, be born with serious handicaps or developmental problems requiring extended periods of care.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ممکن است کودکی با ناتوانی های جدی یا مشکلات رشدی به دنیا بیاید که به دوره های طولانی مراقبت نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک کودک می تواند با موانع جدی یا مشکلات رشد که مستلزم دوره های طولانی مراقبت است به دنیا بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We wanted the baby to be born at home, but it didn't quite turn out as planned.
[ترجمه گوگل]ما می خواستیم بچه در خانه به دنیا بیاید، اما آنطور که برنامه ریزی شده بود نشد
[ترجمه ترگمان]ما می خواستیم که بچه در خانه به دنیا بیاید، اما آن طور که برنامه ریزی شده بود کاملا مشخص نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fundamentalists are saying, work hard, be born again, you can go to heaven.
[ترجمه گوگل]اصولگرایان می گویند سخت کار کنید، دوباره متولد شوید، می توانید به بهشت ​​بروید
[ترجمه ترگمان]بنیادگرایان می گویند، سخت کار کنید، دوباره متولد شوید، می توانید به بهشت بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Babies of alcoholic mothers can be born with a severe degree of handicap.
[ترجمه گوگل]نوزادان مادران الکلی ممکن است با درجات ناتوانی شدید متولد شوند
[ترجمه ترگمان]نوزادان مادران الکلی را می توان با یک درجه مشکل جدی به دنیا آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We have waited so long for him to be born, and such fine promises rest on his shoulders.
[ترجمه گوگل]ما خیلی منتظریم تا او به دنیا بیاید و چنین وعده های خوبی بر دوش اوست
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی صبر کرده ایم تا او به دنیا بیاید، و وعده های خوبی بر دوش او باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Meant to be born in 199 she spent her first Christmas in the neonatal intensive care unit with 16 other preemies.
[ترجمه گوگل]او که قرار بود در سال 199 متولد شود، اولین کریسمس خود را در بخش مراقبت های ویژه نوزادان به همراه 16 نوزاد دیگر گذراند
[ترجمه ترگمان]منظورش این بود که در ۱۹۹ دنیا متولد شود او اولین کریسمس خود را در بخش مراقبت های ویژه زایمان به همراه ۱۶ preemies دیگر زایمان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Beauty tips. How to look younger: Don't be born so soon. Charles M. Schulz
[ترجمه گوگل]نکات زیبایی چگونه جوان تر به نظر برسیم: به این زودی متولد نشوید چارلز ام شولز
[ترجمه ترگمان]نکات زیبایی چطور جوان تر به نظر برسد: به این زودی متولد نشوید چارلز ام شولتز،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be birthed, come forth; come into being; leave one's mother's womb

پیشنهاد کاربران

Be born to someone
وقتی می خواهیم بگوییم ( فرزند کسی بودن ) یا ( از پدر و مادری متولد شدن ) ، از این ساختار استفاده می کنیم.
She was born to a famous singer
او فرزند یک خواننده ی مشهور است.
...
[مشاهده متن کامل]

He was born to poor farmers
او فرزند کشاورزان فقیر بود.
Issac was born to paul and octavia clarke on earth in the eastern seaboard region of the american republic
آیزاک، فرزند پاول و اکتاویا کلارک بود که بر روی زمین، در منطقه ی ساحلی شرقی جمهوری آمریکا به دنیا آمد.
آیزاک، فرزند پاول و اکتاویا کلارک، بر روی زمین و در ناحیه ی ساحلی شرقی جمهوری آمریکا به دنیا آمد.

متولد شدن - به دنیا آمدن
Birthday
be born ( exp ) = متولد شدن ، به دنیا آمدن
● به دنیا آمدن☆
●ایجاد شدن☆
●زاده شدن☆
●به وجود آمدن☆
●متولد شدن☆

●ولادت یافتن☆
بدنیا آمدن
هستی یافتن، هستی گرفتن، زاده شدن
به دنیا امدن
متولد شدن
به دنیا آمدن