سر جنگ داشنن با کسی
سر دعوا داشتن با کسی
آبمان با کسی در یک جوی نرفتن
He and his wife are always at loggerheads
او و همسرش همیشه سر جنگ دارند
او و همسرش آبشان توی یک جوی نمی رود
سر دعوا داشتن با کسی
آبمان با کسی در یک جوی نرفتن
او و همسرش همیشه سر جنگ دارند
او و همسرش آبشان توی یک جوی نمی رود
به شدت ناموافق بودن با یکدیگر ، با کسی ناسازگاری یا برخورد داشتن
در عدم توافق بودن با؛ در مناقشه با کسی به بن بست رسیدن
*ظاهرا شکسپیر این اصطلاح را چند بار در نمایشنامه هایش استفاده کرده است.
*ظاهرا شکسپیر این اصطلاح را چند بار در نمایشنامه هایش استفاده کرده است.