for = گاهی به معنی طرفداری و موافقت با چیزی
مثل عبارت for and against طرفدار و مخالف
من شدیدا طرفدار اعطای ازادی بیشتر به مردم هستم .
همه جوره پای چیزی بودن
طرفداری متعصبانه و حریصانه
support strongly/be in favor of
به شدت دفاع کردن از
If people want more freedom of choice, then I'm all for it ( = I strongly support it ) .
طرفدار چیزی بودن
هوادار یا طرفدار سفت و سخت بودن کسی یا چیزی/هواداری کردن سفت و سخت و تعصبانه
یقین داشتن
support strongly