جلوتر از بقیه بودن / از همه جلوتر بودن / از رقبا پیش بودن
مترادف؛ be in the lead – be at the top – be a front - runner – be the best – outperform others
مثال؛
Our company is ahead of the pack when it comes to innovation and technology.
... [مشاهده متن کامل]
If you want to stay ahead of the pack, you have to keep learning and adapting.
اصطلاحات مرتبط:
stay ahead of the curve ( پیش بینی و پیش دستی کردن در روندها )
pull ahead ( جلو زدن از دیگران )
lead the charge ( رهبری کردن در انجام کاری نو یا مهم )
set the pace ( تنظیم سرعت یا استاندارد کاری )
blaze a trail ( راه تازه ای باز کردن، پیشگام بودن )
مترادف؛ be in the lead – be at the top – be a front - runner – be the best – outperform others
مثال؛
... [مشاهده متن کامل]
اصطلاحات مرتبط:
stay ahead of the curve ( پیش بینی و پیش دستی کردن در روندها )
pull ahead ( جلو زدن از دیگران )
lead the charge ( رهبری کردن در انجام کاری نو یا مهم )
set the pace ( تنظیم سرعت یا استاندارد کاری )
blaze a trail ( راه تازه ای باز کردن، پیشگام بودن )