🔸 معادل فارسی:
جانشین بودن / موقتی جای کسی بودن / جایگزین شدن
در زبان محاوره ای:
جای کسی رو گرفتن، موقتی جاش بودن، به جای اون کار کردن
🔸 تعریف ها:
1. ( کاری – موقتی ) :
وقتی کسی به طور موقت جای فرد دیگه ای رو می گیره تا وظایفش رو انجام بده
... [مشاهده متن کامل]
مثال: She’ll be a stand - in for the manager while he’s on leave.
اون در زمان مرخصی مدیر، جایگزینش می شه.
2. ( هنری – سینما ) :
فردی که به جای بازیگر اصلی جلوی دوربین یا نور قرار می گیره تا تنظیمات انجام بشه
مثال: The crew used a stand - in to set the lighting before the actor arrived.
تیم فیلم برداری از یه جانشین استفاده کرد تا نور رو تنظیم کنن قبل از رسیدن بازیگر.
3. ( استعاری – نمایندگی ) :
وقتی کسی به جای فرد دیگه ای در یک موقعیت یا تصمیم گیری ظاهر می شه
مثال: He acted as a stand - in for the CEO at the conference.
اون به جای مدیرعامل در کنفرانس شرکت کرد.
🔸 مترادف ها:
substitute – fill - in – replacement – proxy – deputy
جانشین بودن / موقتی جای کسی بودن / جایگزین شدن
در زبان محاوره ای:
جای کسی رو گرفتن، موقتی جاش بودن، به جای اون کار کردن
🔸 تعریف ها:
1. ( کاری – موقتی ) :
وقتی کسی به طور موقت جای فرد دیگه ای رو می گیره تا وظایفش رو انجام بده
... [مشاهده متن کامل]
مثال: She’ll be a stand - in for the manager while he’s on leave.
اون در زمان مرخصی مدیر، جایگزینش می شه.
2. ( هنری – سینما ) :
فردی که به جای بازیگر اصلی جلوی دوربین یا نور قرار می گیره تا تنظیمات انجام بشه
مثال: The crew used a stand - in to set the lighting before the actor arrived.
تیم فیلم برداری از یه جانشین استفاده کرد تا نور رو تنظیم کنن قبل از رسیدن بازیگر.
3. ( استعاری – نمایندگی ) :
وقتی کسی به جای فرد دیگه ای در یک موقعیت یا تصمیم گیری ظاهر می شه
مثال: He acted as a stand - in for the CEO at the conference.
اون به جای مدیرعامل در کنفرانس شرکت کرد.
🔸 مترادف ها: