1. BD - type boilers, smoke candles - agent, a catalyst, additive manufacturing.
[ترجمه گوگل]BD - نوع دیگهای بخار، شمع دود - عامل، کاتالیزور، تولید مواد افزودنی
[ترجمه ترگمان]boilers نوع BD، شمع دود، عامل، یک کاتالیزور، تولید افزایشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]boilers نوع BD، شمع دود، عامل، یک کاتالیزور، تولید افزایشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. BD additive used in this technology can widen the polarization of the cathode, expand the range of the current density in the black area, improve the ability of the deep plating and even plating.
[ترجمه گوگل]افزودنی BD مورد استفاده در این فناوری می تواند قطبش کاتد را گسترش دهد، محدوده چگالی جریان را در ناحیه سیاه گسترش دهد، توانایی آبکاری عمیق و حتی آبکاری را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]یک افزودنی BD استفاده شده در این فن آوری می تواند قطبش نور کاتد را گسترش دهد، محدوده چگالی جریان در ناحیه سیاه را گسترش دهد، توانایی the عمیق و even را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک افزودنی BD استفاده شده در این فن آوری می تواند قطبش نور کاتد را گسترش دهد، محدوده چگالی جریان در ناحیه سیاه را گسترش دهد، توانایی the عمیق و even را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. BD : Did you learn how to use any weapons for this?
[ترجمه گوگل]BD: آیا یاد گرفتید که چگونه از هر سلاحی برای این کار استفاده کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا یاد گرفتی چطور از هر سلاحی برای این استفاده کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا یاد گرفتی چطور از هر سلاحی برای این استفاده کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Q BD testing method is described.
[ترجمه گوگل]روش تست Q BD شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]روش آزمون BD توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش آزمون BD توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The clinical features of BD was gradual decline of brainpower, orientation obstacle, characteristic changes, pseudobulbar palsy, manifestation of pyramidal and extrapyramidal motor system damages.
[ترجمه گوگل]ویژگی های بالینی BD کاهش تدریجی قدرت مغز، مانع جهت گیری، تغییرات مشخصه، فلج شبه بلبار، تظاهر آسیب های سیستم حرکتی هرمی و خارج هرمی بود
[ترجمه ترگمان]ویژگی های بالینی BD)کاهش تدریجی قدرت ذهنی، مانع جهت گیری، تغییر مشخصه، palsy pseudobulbar، ظهور of و extrapyramidal سیستم موتور extrapyramidal بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ویژگی های بالینی BD)کاهش تدریجی قدرت ذهنی، مانع جهت گیری، تغییر مشخصه، palsy pseudobulbar، ظهور of و extrapyramidal سیستم موتور extrapyramidal بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Methods The data of BD from 1990 to 2009 were provided by Huludao Municipal Center for Disease Control and Prevention.
[ترجمه گوگل]MethodsThe داده های BD از سال 1990 تا 2009 توسط مرکز شهرداری Huludao برای کنترل و پیشگیری از بیماری ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]روش ها داده های of از ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۹ توسط مرکز شهرداری Huludao برای کنترل و پیش گیری از بیماری ها تامین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش ها داده های of از ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۹ توسط مرکز شهرداری Huludao برای کنترل و پیش گیری از بیماری ها تامین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. PFC play an important role in UD and BD.
[ترجمه گوگل]PFC نقش مهمی در UD و BD ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]PFC نقش مهمی در UD و BD دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]PFC نقش مهمی در UD و BD دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Should have Sales or BD experience.
[ترجمه گوگل]باید تجربه فروش یا BD داشته باشد
[ترجمه ترگمان]باید تجربه خرید و فروش را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باید تجربه خرید و فروش را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To lay explosive mines at bd, please!
[ترجمه گوگل]لطفا برای گذاشتن مین های انفجاری در Bd!
[ترجمه ترگمان]! برای lay مواد منفجره در bd، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]! برای lay مواد منفجره در bd، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Objective To investigate whether the killer cell immunoglobulin-like receptor (KIR) gene polymorphism is associated with Behcet's disease (BD).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اینکه آیا پلی مورفیسم ژن گیرنده شبه ایمونوگلوبولین سلول کشنده (KIR) با بیماری بهجت (BD) مرتبط است یا خیر
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق این است که آیا the cell cell killer مانند receptor (KIR)با بیماری behcet (BD)مرتبط است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق این است که آیا the cell cell killer مانند receptor (KIR)با بیماری behcet (BD)مرتبط است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The high birth defect ( BD ) ratio of Chinese newborn children affected the population quality.
[ترجمه گوگل]نسبت بالای نقص مادرزادی (BD) کودکان تازه متولد شده چینی بر کیفیت جمعیت تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]نرخ رشد بالا (BD)برای کودکان متولد شده چینی بر کیفیت جمعیت تاثیر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نرخ رشد بالا (BD)برای کودکان متولد شده چینی بر کیفیت جمعیت تاثیر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Objective : To observe the effect of BD in treating allergic rhinitis.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر BD در درمان رینیت آلرژیک
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثر BD در درمان درده ای آلرژیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثر BD در درمان درده ای آلرژیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. New: Added support for BD + protection.
[ترجمه گوگل]جدید: پشتیبانی از محافظت BD + اضافه شده است
[ترجمه ترگمان]جدید: پشتیبانی اضافی برای حمایت از BD + حفاظت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جدید: پشتیبانی اضافی برای حمایت از BD + حفاظت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. BD + can surreptitiously insert data about a player into a playback stream.
[ترجمه گوگل]BD + می تواند به طور مخفیانه داده های مربوط به یک پخش کننده را در جریان پخش وارد کند
[ترجمه ترگمان]BD +)به طور محرمانه می تواند اطلاعات مربوط به یک بازیکن را در جریان پخش قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]BD +)به طور محرمانه می تواند اطلاعات مربوط به یک بازیکن را در جریان پخش قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Any patient with BD and inflammatory eye disease affecting the posterior segment should be on a treatment regime that includes azathioprine and systemic corticosteroids.
[ترجمه گوگل]هر بیمار مبتلا به BD و بیماری التهابی چشم که بخش خلفی را تحت تاثیر قرار می دهد باید تحت یک رژیم درمانی شامل آزاتیوپرین و کورتیکواستروئیدهای سیستمیک باشد
[ترجمه ترگمان]هر بیمار مبتلا به پارکینسون و بیماری های چشمی ملتهب که بر بخش عقبی تاثیر می گذارد باید در یک رژیم درمانی باشد که شامل azathioprine و corticosteroids سیستمیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر بیمار مبتلا به پارکینسون و بیماری های چشمی ملتهب که بر بخش عقبی تاثیر می گذارد باید در یک رژیم درمانی باشد که شامل azathioprine و corticosteroids سیستمیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید