bawl

/ˈbɒl//bɔːl/

معنی: داد و بیداد، گریه، فریاد، داد و بیداد کردن، داد زدن، فریاد زدن
معانی دیگر: مویه کردن، نعره کشیدن، صدای گاو در آوردن، گریه و زاری کردن، ضجه کردن، (با صدای بلند) گریستن، فریاد دلخراش، صدای حاکی از رنج، گریه باصدای بلند

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bawls, bawling, bawled
• : تعریف: to cry or shout in a loud and insistent voice.
مترادف: bellow, clamor, cry, holler, roar, shout, yell
مشابه: blubber, howl, sob, wail, weep

- The class bawled its protest at the announcement of a pop quiz.
[ترجمه گوگل] این کلاس به دلیل اعلام مسابقه پاپ اعتراض خود را ابراز کرد
[ترجمه ترگمان] این کلاس اعتراض خود را به اعلام یک امتحان پاپ آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
عبارات: bawl out
• : تعریف: to cry loudly or forcefully; wail.
مترادف: cry, sob, squall, wail
مشابه: bellow, blubber, holler, howl, keen, squeal, weep, yell, yowl

- That spoiled kid will bawl anytime he doesn't get his way.
[ترجمه گوگل] آن بچه لوس هر زمان که راهش را نگیرد غرغر می کند
[ترجمه ترگمان] اون بچه ننر، هر وقت که راه خودشو پیدا نکنه گریه می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: bawler (n.)
• : تعریف: a loud outcry or wail.
مترادف: cry, sob, squall, wail
مشابه: bellow, howl, outcry, roar, shout, squeal, yell, yowl

جمله های نمونه

1. bawl out
1- (با فریاد) صدا زدن،بانگ زدن 2- (خودمانی) با خشم خرده گیری کردن،سرزنش شدید کردن

2. A good bawl made her feel better.
[ترجمه گوگل]یک غوغای خوب حالش را بهتر کرد
[ترجمه ترگمان]یک فریاد خوب باعث شد احساس بهتری پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She likes to bawl against people.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد علیه مردم غوغا کند
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره علیه مردم گریه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was afraid Vic would bawl him out for being late.
[ترجمه گوگل]او می ترسید که ویک به خاطر دیر آمدنش او را بیرون بیاورد
[ترجمه ترگمان]می ترسید که یک نفر او را به خاطر این که دیر کرده باشد، به صدا در بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Your mother will bawl you out when she sees this mess.
[ترجمه گوگل]مادرت وقتی این آشفتگی را ببیند شما را بیرون خواهد انداخت
[ترجمه ترگمان]مادرت وقتی این کثافت کاری را می بیند، تو را به گریه خواهد انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do you think I'm just going to bawl you out and that'll be an end of it?
[ترجمه گوگل]فکر می‌کنی من فقط می‌خواهم تو را غر بزنم و این پایان کار است؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی من فقط می خوام تو رو به گریه بندازم و این آخرش هم تموم می شه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You don't have to bawl out like that. Eeverybody can hear you.
[ترجمه گوگل]مجبور نیستی اینطوری غر بزنی همه می توانند صدای شما را بشنوند
[ترجمه ترگمان]لازم نیست اینطوری گریه کنی Eeverybody صدات را میشنوه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A good bawl usually makes her feel better.
[ترجمه گوگل]یک غوغای خوب معمولاً حال او را بهتر می کند
[ترجمه ترگمان]یک شعار خوب معمولا باعث می شود که او احساس بهتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I bawl when Jimmy Stewart begs Clarence, in It's a Wonderful Life, to let him live again.
[ترجمه گوگل]وقتی جیمی استوارت در فیلم It's a Wonderful Life به کلارنس التماس می کند که اجازه دهد او دوباره زندگی کند
[ترجمه ترگمان]فریاد می زنم: وقتی جیمی استوارت از کلارنس تقاضا می کند، زندگی شگفت انگیزی است، تا دوباره زنده بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You know how I hate people who bawl all the time.
[ترجمه گوگل]میدونی چقدر از آدمایی که مدام غر میزنن متنفرم
[ترجمه ترگمان]تو که می دونی من از مردمی که همیشه گریه و زاری می کنن بدم میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tom: Yeah, I could never bawl out my kid like that.
[ترجمه گوگل]تام: آره، من هرگز نمی توانستم اینطور بچه ام را بیرون بیاورم
[ترجمه ترگمان] آره، من هیچوقت نتونستم اینجوری با بچه هام گریه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You need not bawl; I'm not going to hurt you.
[ترجمه گوگل]شما نیازی به غر زدن ندارید من قصد ندارم به شما صدمه بزنم
[ترجمه ترگمان]تو نباید گریه کنی؛ من نمی خواهم به تو صدمه بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your father will bawl you out when he sees this mess.
[ترجمه گوگل]پدرت وقتی این آشفتگی را ببیند شما را بیرون می اندازد
[ترجمه ترگمان]پدرت وقتی این گندی رو که می بینه بهت داد و داد می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A deep chesty bawl echoes from rimrock to rimrock, rolls down the mountain, and fades into the far blackness of the night.
[ترجمه گوگل]باال سینه‌ای عمیق از سنگی به سنگ دیگر طنین‌انداز می‌شود، از کوه پایین می‌غلتد و در تاریکی دور شب محو می‌شود
[ترجمه ترگمان]صدایی بم و بم از rimrock تا rimrock و در تاریکی شب محو می گردد و در تاریکی شب محو می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He got a bad grade. His father will bawl out.
[ترجمه گوگل]نمره بدی گرفت پدرش فریاد خواهد زد
[ترجمه ترگمان]نمره بد گرفت پدرش گریه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

داد و بیداد (اسم)
uproar, riot, squabble, hubbub, broil, bawl, rampage, scrimmage, wrangle, hobble, jangle, free-for-all, vociferance, vociferation

گریه (اسم)
cry, bawl, sob, tear

فریاد (اسم)
call, clamor, cry, shout, noise, squawk, hue, outcry, bawl, scream, exclamation, squall, squeal, shriek, whoop, vociferance, hollo, vociferation

داد و بیداد کردن (فعل)
bawl, wrangle, hobble, jangle

داد زدن (فعل)
cry, shout, root, outcry, roar, bawl, hoot

فریاد زدن (فعل)
cry, shout, bawl, scream, howl, yell, squall

انگلیسی به انگلیسی

• cry out; cry; yell; scold
if you bawl, you shout or sing something loudly and harshly.
if a child bawls, it cries loudly.
if someone bawls you out, they scold you angrily for doing something wrong; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

زنجموره کردن
لانگمن دیکشنری :
۱ _ فریاد کشیدن ، عربده کشیدن ، نعره کشیدن
Shout loudly
۲ _ گریه کردن
Cry

بپرس