• : تعریف: (slang) eccentric or crazy. • مشابه: crazy
جمله های نمونه
1. I can't bear the thought of Batty playing against Leeds.
[ترجمه Sh-i-ebrahimi] من نمیتونم فکر کنم که بازی عجیب غریبی با لیدز کنم.
|
[ترجمه Parsa] نمی تونم فکر کنم که با لیدز بازی کنم.
|
[ترجمه گوگل]نمی توانم فکر کنم باتی مقابل لیدز بازی کند [ترجمه ترگمان]نمیتونم این فکر رو تحمل کنم که با لیدز بازی کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Look how he blooded Speed and Batty . . . he didnt chuck them in and hope for the best.
[ترجمه گوگل]ببین چطوری اسپید و باتی رو خون کرد او آنها را جذب نکرد و به بهترین ها امیدوار بود [ترجمه ترگمان]ببین چه رفتاری با سرعت و سرعت به خرج می داد تا بهتر از همه آن ها را به دست بیندازد و امیدوار باشد که بهترین کار را بکند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Batty was having a serious confrontation with Alan Byrne in midfield Byrne won the first half.
[ترجمه گوگل]باتی در میانه میدان با آلن بیرن درگیری جدی داشت، نیمه اول برن پیروز شد [ترجمه ترگمان]Batty یک رویارویی جدی با الن بایرن در میانه بازی داشت بایرن در نیمه نخست برنده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Batty was magnificently constructive throughout but things refused stubbornly to gel up to the interval.
[ترجمه گوگل]باتی در تمام طول بازی به طرز باشکوهی سازنده بود، اما چیزها سرسختانه از ژل کردن تا فاصله زمانی خودداری کردند [ترجمه ترگمان]Batty در سراسر این مدت بسیار سازنده و سازنده بود، اما همه چیز لجوجانه از ژل تا فاصله فاصله می گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Yet in the 1870s, Batty Green was the centre of animated activity.
[ترجمه گوگل]با این حال در دهه 1870، باتی گرین مرکز فعالیت های انیمیشن بود [ترجمه ترگمان]با این حال در دهه ۱۸۷۰، Batty سبز مرکز فعالیت انیمیشن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Batty was pretty aggressive but only occasionally showed the flair and intelligence of which he is capable.
[ترجمه گوگل]باتی بسیار تهاجمی بود، اما فقط گاهی استعداد و هوشی که در آن توانایی دارد را نشان می داد [ترجمه ترگمان]Batty بسیار تهاجمی بود، اما گاهی فراست و فراست خود را نشان می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. David Batty is one of them, but he is more preoccupied with fighting off an ankle injury.
[ترجمه گوگل]دیوید باتی یکی از آنهاست، اما او بیشتر درگیر مبارزه با آسیب دیدگی مچ پا است [ترجمه ترگمان]دیوید Batty یکی از آن ها است، اما او بیشتر درگیر مبارزه با جراحت قوزک پا است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The only slight justification for Batty going I can see, I realised last night.
[ترجمه گوگل]تنها توجیه جزئی برای رفتن باتی که می توانم ببینم، دیشب متوجه شدم [ترجمه ترگمان]دیشب فهمیدم که تنها توجیهی که برای Batty وجود دارد، این است که دیشب فهمیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. David Batty sent over a teasing cross and from beyond the far post Platt got in a powerful header.
[ترجمه گوگل]دیوید باتی یک سانتر آزاردهنده ارسال کرد و پلات از آنسوی تیر دروازه با ضربه سر قدرتمندی وارد دروازه شد [ترجمه ترگمان]دیوید Batty یک صلیب مسخره را فرستاد و از آن سوی ایست بازرسی بسیار دور در سرآمد قدرتمندی شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Wilkinson himself became involved in the controversy when Batty made his way to the touchline to be substituted after a 38minute flare-up.
[ترجمه گوگل]خود ویلکینسون درگیر این جنجال شد زمانی که باتی به خط زمینی راه پیدا کرد تا پس از یک شعله ور شدن در دقیقه 38 تعویض شود [ترجمه ترگمان]خود ویلکینسن هم هنگامی که Batty راه خود را به the تبدیل کرد تا بعد از ۳۸ دقیقه منور شوند، در این جنجال دخیل شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For batty to start spouting it makes you wonder.
[ترجمه گوگل]برای اینکه باتی شروع به بیرون زدن کند، شما را متعجب می کند [ترجمه ترگمان] برای شروع کار احمقانه ست باعث میشه تعجب کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The man is 90 % batty, with flashes of astuteness.
[ترجمه گوگل]این مرد 90 درصد باتوم است، با جرقه های زیرکی [ترجمه ترگمان]این مرد ۹۰ درصد batty با flashes با زیرکی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Laura's going a bit batty.
[ترجمه گوگل]لورا کمی بد می شود [ترجمه ترگمان]لورا داره یه کم دیوونه بازی در میاره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I've got some news on Batty from an article I read over the hols.
[ترجمه گوگل]من از مقاله ای که در هولز خواندم، اخباری در مورد باتی دارم [ترجمه ترگمان]از مقاله ای که در مورد Batty خوندم، خبرهایی دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Wilkens delivers a show-stopping performance as the batty Madame Arcati.
[ترجمه گوگل]ویلکنز در نقش مادام آرکاتی، اجرای شگفت انگیزی ارائه می دهد [ترجمه ترگمان]Wilkens یه نمایش نمایش اجرا می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• crazy, nuts (slang) someone or something that is batty is rather strange, foolish, or slightly mad; an informal word.
پیشنهاد کاربران
مثال؛ She’s gone completely batty, talking to imaginary friends and believing in conspiracy theories. A person might say, “The professor’s theories are a bit batty, but they’re interesting to consider. ” ... [مشاهده متن کامل]
Another might exclaim, “That roller coaster ride was so fast and intense, it made me feel a bit batty!”