Battologize /bəˈtɒləˌdʒaɪz/ ( v ) – meaning: to repeat ( a word, phrase, mannerism, etc. ) excessively.
بیش از حد تکرار کردن ( یک کلمه، عبارت، رفتار و غیره ) ؛ تکرار مکررات کردن؛ همش یکجور بودن؛ دوباره پردازی کردن؛ مکرر گویی کردن، همانگویی کردن، تکرار واضحات داشتن، حشو و زوائد داشتن؛ خسته کننده بودن
... [مشاهده متن کامل]
Example 1: 👇
He tends to battologize when he’s nervous, repeating the same point over and over.
او زمانی که عصبی است، به مکرر گویی می افتد. یک نکته را دوباره و دوباره تکرار می کند.
Example 2: 👇
During the debate, the opponent accused the candidate of battologizing instead of providing clear answers to the questions.
رقیب در جریان مناظره، نامزد را متهم کرد که به جای ارائه پاسخ روشن به سؤالات، وی تکرار مکررات می کند.
Example 3: 👇
After battologizing for several minutes, the speaker finally got to the point of his presentation.
سخنران پس از دوبار پردازی مطلب برای دقایقی، سرانجام به اصل مطلب پرداخت.
Example 4: 👇
In an attempt to sound more intelligent, Sarah sometimes battologizes, using far more complex sentences than necessary.
سارا در تلاش برای اینکه باهوش تر به نظر برسد، گاهی اوقات با استفاده از جملات پیچیده تر فقط تکرار واضحات می کند.
Example 5: 👇
The professor asked his student to rephrase his answer without battologizing, encouraging him to be concise.
استاد از شاگردش خواست که پاسخ او را با حذف مواردِ حشو و زوائد بازسازی کند ( به شکل دیگر ی مجدداً بیان کند ) . وی او را تشویق می کرد که مختصر بگوید یا بنویسد.
بیش از حد تکرار کردن ( یک کلمه، عبارت، رفتار و غیره ) ؛ تکرار مکررات کردن؛ همش یکجور بودن؛ دوباره پردازی کردن؛ مکرر گویی کردن، همانگویی کردن، تکرار واضحات داشتن، حشو و زوائد داشتن؛ خسته کننده بودن
... [مشاهده متن کامل]
او زمانی که عصبی است، به مکرر گویی می افتد. یک نکته را دوباره و دوباره تکرار می کند.
رقیب در جریان مناظره، نامزد را متهم کرد که به جای ارائه پاسخ روشن به سؤالات، وی تکرار مکررات می کند.
سخنران پس از دوبار پردازی مطلب برای دقایقی، سرانجام به اصل مطلب پرداخت.
سارا در تلاش برای اینکه باهوش تر به نظر برسد، گاهی اوقات با استفاده از جملات پیچیده تر فقط تکرار واضحات می کند.
استاد از شاگردش خواست که پاسخ او را با حذف مواردِ حشو و زوائد بازسازی کند ( به شکل دیگر ی مجدداً بیان کند ) . وی او را تشویق می کرد که مختصر بگوید یا بنویسد.