battleship

/ˈbætəlˌʃɪp//ˈbætlʃɪp/

معنی: کشتی جنگی، ناو، نبرد ناو
معانی دیگر: نبردناو، ناو، کشتی جنگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one in a category of large, heavily armored military ships.

جمله های نمونه

1. a battleship
نبردناو

2. the battleship was heavily armored
نبردناو دارای زره ضخیم بود.

3. to launch a battleship
کشتی جنگی به آب انداختن

4. to scrap a battleship
کشتی جنگی را اوراق کردن

5. the wreck of the battleship was accidental
غرق شدن آن رزم ناو تصادفی بود.

6. A British battleship, which had been damaged severely in the battle of Crete, came limping into Pearl Harbor.
[ترجمه گوگل]یک کشتی جنگی بریتانیایی که در نبرد کرت به شدت آسیب دیده بود، به پرل هاربر لنگید
[ترجمه ترگمان]یک battleship انگلیسی که در نبرد کرت به شدت آسیب دیده بود، لنگان لنگان وارد پرل هار بر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As the battleship sailed by/past, everyone on deck waved.
[ترجمه گوگل]همانطور که کشتی جنگی از کنار/گذشته می گذشت، همه روی عرشه دست تکان می دادند
[ترجمه ترگمان]همان طور که کشتی در حال حرکت بود همه روی عرشه دست تکان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was five months since the battleship had last sortied from home waters.
[ترجمه گوگل]پنج ماه از آخرین باری که این کشتی جنگی از آب های داخلی جور شده بود می گذشت
[ترجمه ترگمان]پنج ماه بود که کشتی های جنگی کشتی های جنگی از آب های خانه بیرون آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The little boy enjoys making battleship models.
[ترجمه گوگل]پسر کوچک از ساخت مدل های کشتی جنگی لذت می برد
[ترجمه ترگمان]این پسر کوچولو از making استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One battleship was sunk and two were badly damaged in last night's fighting.
[ترجمه گوگل]در درگیری دیشب یک ناو جنگی غرق شد و دو ناو به شدت آسیب دیدند
[ترجمه ترگمان]یک کشتی جنگی در حال غرق شدن بود و دو نفر در مبارزه دیشب بدجوری آسیب دیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. 1945 - World War II: The Japanese battleship Yamato is sunk 200 miles north of Okinawa while in-route to a suicide mission.
[ترجمه گوگل]1945 - جنگ جهانی دوم: جنگنده ژاپنی یاماتو در 200 مایلی شمال اوکیناوا در حالی که در مسیر یک ماموریت انتحاری بود غرق شد
[ترجمه ترگمان]۱۹۴۵ - جنگ جهانی دوم: The Yamato Japanese در ۲۰۰ مایلی شمال اوکیناوا در حالی که در مسیر یک ماموریت انتحاری است غرق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A great battleship, forging silent and unlighted through the dark night, loom close astern.
[ترجمه گوگل]یک نبرد ناو بزرگ که در شب تاریک بی صدا و بدون نور می چرخد، از سمت عقب خودنمایی می کند
[ترجمه ترگمان]یک کشتی جنگی بزرگ، در آن شب تاریک و تاریک، در پشت سر، در تاریکی مطلق، در حال ساخت کشتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Studying Battleship Row through binoculars, I saw the big explosion had been on the Arizona.
[ترجمه گوگل]با مطالعه ردیف کشتی جنگی از طریق دوربین دوچشمی، دیدم که انفجار بزرگ در آریزونا رخ داده است
[ترجمه ترگمان]با دوربین جنگ کشتی ها را بررسی می کردم، دیدم که انفجار بزرگ در آریزونا بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I was serving on the battleship and was on watch on the bridge as night fell.
[ترجمه گوگل]من در کشتی جنگی خدمت می‌کردم و با فرا رسیدن شب روی پل مراقب بودم
[ترجمه ترگمان]من در کشتی جنگی خدمت می کردم و همچنان که شب فرا می رسید روی پل کشیک می دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشتی جنگی (اسم)
navy, battleship, warship, war vessel, man-of-war

ناو (اسم)
ship, drain, battleship, carina

نبرد ناو (اسم)
battleship

تخصصی

[عمران و معماری] رزمناو

انگلیسی به انگلیسی

• ship used in combat
a battleship is a very large, heavily armoured warship.

پیشنهاد کاربران

ناو . کشتی جنگی
مثال:
a fleet of battleships
یک ناوگان از کشتی های جنگی
شناور نظامی، نبردناو
1. کشتی جنگی، ناو جنگی، کشتی نظامی.
2. ( عامیانه ) پای بسیار بزرگ، کفش بسیار بزرگ , به صورت جمع battleships ( مترادف : gunboats ) .
مثال:
A plane sunk the battleship at sea
I bet that store doesn't have shoes big enough for your battleships

بپرس