battler

جمله های نمونه

1. With the introduction of the Barcode Battler, Christmas and weekly shopping might never be the same again.
[ترجمه گوگل]با معرفی Barcode Battler، کریسمس و خرید هفتگی ممکن است دیگر هرگز مثل قبل نباشند
[ترجمه ترگمان]با معرفی بارکد Battler، کریسمس و خرید هفتگی دیگر ممکن است دیگر تکرار نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Islington's brave battler can still barely talk above a whisper.
[ترجمه گوگل]مبارز شجاع Islington هنوز به سختی می تواند بیش از یک زمزمه صحبت کند
[ترجمه ترگمان]battler شجاع Islington هنوز به سختی میتونن از یک زمزمه حرف بزنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Brave battler Bracewell rescued his career once after serious ankle trouble at Everton.
[ترجمه گوگل]مبارز شجاع بریسول یک بار پس از یک مشکل جدی مچ پا در اورتون، حرفه خود را نجات داد
[ترجمه ترگمان]battler Bracewell شجاع، پس از یک مشکل جدی قوزک پا در اورتون، شغلش را نجات داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Battler opened up with the violin and it was all over in a few minutes.
[ترجمه گوگل]Battler با ویولن باز شد و همه چیز در چند دقیقه تمام شد
[ترجمه ترگمان]Battler با ویولن باز شد و در عرض چند دقیقه تمام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Souness is a battler and he's passionate about football, make no mistake.
[ترجمه گوگل]سونس یک مبارز است و علاقه زیادی به فوتبال دارد، اشتباه نکنید
[ترجمه ترگمان]Souness یک battler است و در مورد فوتبال احساساتی است، هیچ اشتباهی مرتکب نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It seems that the Battler and Rico let fly at somebody who was coming out of the back door of the Regal Arms.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که Battler و Rico به کسی که از در پشتی Regal Arms بیرون می آمد، اجازه پرواز دادند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که the و ریکو به کسی که از در عقبی اسلحه Regal بیرون می آید پرواز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But the brain is a battler.
[ترجمه گوگل]اما مغز یک جنگنده است
[ترجمه ترگمان]اما مغز استخوان گونه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's a battler, he works so hard and has scored 19 goals, which is brilliant.
[ترجمه گوگل]او یک جنگنده است، او خیلی سخت کار می کند و 19 گل به ثمر رسانده است که فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]او یک battler است، خیلی سخت کار می کند و ۱۹ گل به ثمر رسانده است، که بسیار عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He brought the crusty old battler word from Roosevelt that it was time to quit.
[ترجمه گوگل]او این کلمه رزمنده قدیمی را از روزولت آورد که زمان آن رسیده است که دست از کار بکشد
[ترجمه ترگمان]گفته بود که زمان ترک کردن کلمه battler را از روی روزولت آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If anyone can do it, he can. He's a battler and has a strong character.
[ترجمه گوگل]اگر کسی بتواند آن را انجام دهد، می تواند او یک مبارز است و شخصیت قوی دارد
[ترجمه ترگمان]اگر کسی بتواند این کار را بکند، می تواند اون یه battler و یه شخصیت قوی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As football managers are fond of saying, it's early days yet for battler George.
[ترجمه گوگل]همانطور که مدیران فوتبال دوست دارند بگویند، هنوز روزهای اولیه برای جورج مبارز است
[ترجمه ترگمان]همانطور که مدیران فوتبال دوست دارند بگویند، هنوز روزه ای اولیه برای battler جورج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A recurring theme in his writing, as in Hemingway's, was man testing his masculinity . Even as an author, Norman Mailer considered himself a battler, a fighter.
[ترجمه گوگل]موضوع تکراری در نوشته‌های او، مانند همینگوی، این بود که مرد مردانگی خود را آزمایش می‌کرد حتی به عنوان یک نویسنده، نورمن میلر خود را یک مبارز، یک جنگجو می دانست
[ترجمه ترگمان]یک موضوع تکراری در نوشته او، مانند همینگوی، مردی بود که مردانگی او را تست می کرد حتی به عنوان نویسنده، نورمن میلر خود را یک جنگجو و یک مبارز می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Even as an author, N. M. considered himself a battler, a fighter.
[ترجمه گوگل]حتی به عنوان یک نویسنده، N M خود را یک مبارز، یک مبارز می دانست
[ترجمه ترگمان]حتی به عنوان یک نویسنده، N م خود را به عنوان یک جنگجو تلقی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even as an author, Norman Mailer considered himself a battler, a fighter.
[ترجمه گوگل]حتی به عنوان یک نویسنده، نورمن میلر خود را یک مبارز، یک جنگجو می دانست
[ترجمه ترگمان]حتی به عنوان نویسنده، نورمن میلر خود را یک جنگجو و یک مبارز می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• strong fighter

پیشنهاد کاربران

نبردگر
( Nabardgar )
�نبرد� ( Battle ) و �گر� ( er ) ;
a person who battles or fights
شخصی که جنگ یا مبارزه می کند.

بپرس