batting

/ˈbætɪŋ//ˈbætɪŋ/

معنی: پنبه حلاجی شده، گوی زنی
معانی دیگر: چوگان زدن، چوگان زنی (مثلا در بیس بال)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the action of using a bat in a game of baseball or cricket.

(2) تعریف: sheets of cotton or wool used in padding furniture and filling quilts.

جمله های نمونه

1. which team is batting now?
حالا کدام تیم چوگان زنی می کند؟

2. He heard the bad news without batting an eyelid.
[ترجمه گوگل]بدون اینکه پلک بزند خبر بد را شنید
[ترجمه ترگمان]او خبر بد را شنید، بی آن که پلک بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fender's batting could turn matches around in half an hour.
[ترجمه گوگل]ضربه زدن فندر می تواند در نیم ساعت مسابقات را به چرخش درآورد
[ترجمه ترگمان]اون فقط نیم ساعت دیگه با کبریت بازی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The general manager has been batting around all day talking with every guest.
[ترجمه گوگل]مدیر کل در تمام طول روز با هر مهمان صحبت کرده است
[ترجمه ترگمان]مدیر کل روز داره با همه مهمون حرف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's made another sale? He's really batting a thousand!
[ترجمه گوگل]آیا فروش دیگری انجام داده است؟ او واقعاً هزار تا می کند!
[ترجمه ترگمان]اون یه حراج دیگه ساخته؟ اون واقعا توپ رو زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's just an idea we've been batting around.
[ترجمه گوگل]این فقط یک ایده است که ما در مورد آن بحث کرده ایم
[ترجمه ترگمان]این فقط یه ایده است که ما بازی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The car was batting along the highway as fast as it could go.
[ترجمه گوگل]ماشین با سرعتی که می توانست در امتداد بزرگراه می زد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل تا آنجا که می توانست سریع در امتداد بزرگراه حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We're just batting some ideas around.
[ترجمه گوگل]ما فقط در حال بررسی برخی ایده ها هستیم
[ترجمه ترگمان]ما فقط داریم یه سری ایده های دور و بر رو می زنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She heard the news without batting an eyelid.
[ترجمه گوگل]او بدون پلک زدن این خبر را شنید
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه پلک بزند اخبار را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Who's batting first for the Orioles?
[ترجمه گوگل]چه کسی اولین بار برای Orioles ضربه می زند؟
[ترجمه ترگمان]کی اولین کسی بود که به \"Orioles\" ضربه زد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The train was batting along as fast as it could go.
[ترجمه گوگل]قطار با سرعتی که می توانست حرکت می کرد
[ترجمه ترگمان]قطار با بیش ترین سرعتی که می توانست حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He found her batting round.
[ترجمه گوگل]او را در حال ضربه زدن به دور او پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]دستش را دور زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our team is batting this morning and will be fielding in the afternoon.
[ترجمه گوگل]تیم ما امروز صبح می جنگد و بعدازظهر به میدان می رود
[ترجمه ترگمان]تیم ما امروز صبح batting و در بعد از ظهر مشغول بازی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's likely to open the batting.
[ترجمه گوگل]او به احتمال زیاد ضربه زدن را باز می کند
[ترجمه ترگمان]اون احتمالا بازی رو باز می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پنبه حلاجی شده (اسم)
batting

گوی زنی (اسم)
batting

تخصصی

[نساجی] لایه الیاف پنبه یا پشم و یا مخلوط الیاف که کمی نمدی شده باشد

انگلیسی به انگلیسی

• act of hitting a ball with a bat

پیشنهاد کاربران

یکی از معانی: چشمک با ناز و عشوه
در بیسبال
بازیکن مهاجم
زننده توپ، زدن توپ

بپرس