battered

/ˈbætərd//ˈbætərd/

جمله های نمونه

1. his nondescript clothes and battered hat
لباس های بنجل و کلاه قراضه ی او

2. the ship was being battered by the waves
کشتی داشت زیر کوبش های امواج متلاشی می شد.

3. he was arrested for having battered his wife
به خاطر مضروب کردن زنش توقیف شد.

4. He placed a battered felt hat on his head.
[ترجمه گوگل]او یک کلاه نمدی ضربه خورده را روی سرش گذاشت
[ترجمه ترگمان]کلاه نمدی کهنه اش را روی سر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was battered to death with a rifle-butt.
[ترجمه گوگل]او با قنداق تفنگ تا حد مرگ کشته شد
[ترجمه ترگمان]اون با یه قنداق تفنگ داغون شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His only possession was a battered old suitcase of clothes.
[ترجمه گوگل]تنها دارایی او یک چمدان کهنه کتک خورده لباس بود
[ترجمه ترگمان]تنها دارایی او یک چمدان کهنه کهنه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Police battered down the door of the thieves' hideout.
[ترجمه گوگل]پلیس درب مخفیگاه سارقان را زیر پا گذاشت
[ترجمه ترگمان]پلیس در رو از مخفیگاه دزدها داغون کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The robbers battered his face into a mummy.
[ترجمه گوگل]سارقان صورت او را به صورت مومیایی درآوردند
[ترجمه ترگمان]راهزن ها چهره خود را در یک مومیایی خرد و خمیر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Somebody had battered her to death.
[ترجمه گوگل]یک نفر او را تا حد مرگ کتک زده بود
[ترجمه ترگمان]یک نفر او را تا سرحد مرگ خرد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was battered on the head with a cricket bat.
[ترجمه گوگل]با چوب کریکت به سرش زدند
[ترجمه ترگمان]سرش با چوب کریکت خرد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The heavy waves battered the ship to pieces.
[ترجمه گوگل]امواج سنگین کشتی را تکه تکه کرد
[ترجمه ترگمان]امواج سنگین کشتی را تکه تکه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As a child she was battered by her father.
[ترجمه گوگل]در کودکی توسط پدرش مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]به کودکی که در کنار پدرش خرد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Enemy fire battered the walls of the fort.
[ترجمه گوگل]آتش دشمن دیوارهای قلعه را درنوردید
[ترجمه ترگمان]آتش دشمن دیواره ای دژ را متلاشی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She battered at the door with her fists.
[ترجمه گوگل]او با مشت به در زد
[ترجمه ترگمان]با مشت به در خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• beaten, hit repeatedly
something that is battered is old, worn, and damaged.

پیشنهاد کاربران

فعل : کوباندن، ( مکرر ) ضربه زدن، پیاپی زدن، ( سخت ) مضروب کردن، ( با ضربه های پیاپی ) خرد کردن، له کردن
اسم 1: مخلوط ( تخم مرغ و آرد و. . . برای درست کردن کیک )
اسم 2: بازیکنی که توسط توپ ضربه/صدمه دیده
خرد و خمیر - خرد و خاکشیر
در به داغون
1 -
hurt by being repeatedly hit
صفت/ صدمه دیده با ضربات مکرر، کتک خورده
She set up a sanctuary for battered wives.
Shown a photograph of Parrish’s battered face, she said: “It’s not possible. I regret it. It’s monstrous what we did, me and him.
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
damaged, especially by being used a lot
آسیب دیده، به خصوص به دلیل استفاده زیاد، مستعمل و درب و داغون
battered furniture/toys
3 -
slang UK
very drunk
زبان عامیانه، انگلیسی بریتانیایی
خیلی مست، پاتیل، سیاه مست

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/battered
MEANINGS :
◾injured by repeated blows or punishment.
◾ having suffered repeated violence from a spouse, partner, or parent
◾ ( of a thing ) damaged by age and repeated use
◾hurt by being repeatedly hit
...
[مشاهده متن کامل]

◾ damaged, especially by being used a lot:
◾ covered with a mixture of flour, eggs, and milk before being cooked
◾ Very drunk ( slang UK )
EXAMPLES :
◀️ battered babies
◀️ a pair of battered black boots
◀️ She set up a sanctuary for battered wives.
◀️ ?Sir, Donate money to battered women
◀️ battered furniture/Toys
◀️ battered cod

در مهندسی سازه و نفت در بحث مربوط به سازه سکوهای نفتی در دریاها کلمه Battered منظور پایه های سکو می باشد که به صورت "شیب دار" یا "مایل" به بستر دریا کوبیده یا وصل شده است.
قراضه
به عنوان صفت در مورد انسان به معنی زجر دیده به کار می رود.
به درد نخور
مست و پاتیل
آسیب دیده، صدمه دیده،
physically, emotionally and mentally abused by family members ( spouse , parents. Etc )
آبشار در والیبال
battered fish
ماهی سوخاری
درب و داغان
خرد شده
1. ژنده، کهنه، قدیمی، به دردنخور، فکسنی، 2. مورد حمله شدید واقع شده، کتک خورده، صدمه دیده،
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس