batsman

/ˈbætsmən//ˈbætsmən/

(بیس بال) چوگان زن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: batsmen
مشتقات: batsmanship (n.)
• : تعریف: a player who is at bat, esp. in cricket.

جمله های نمونه

1. The ball went past the batsman and hit the stumps.
[ترجمه گوگل]توپ از کنار ضربه زن عبور کرد و به کنده ها برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]توپ از ضربه زن گذشت و به کنده درخت برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The umpire ruled that the batsman was out.
[ترجمه گوگل]داور حکم داد که ضربه زن بیرون است
[ترجمه ترگمان]داور حکم داد که توپ زن اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The batsman rose on his toes and played the rising ball down into the ground.
[ترجمه گوگل]ضربه زن روی انگشتان پا بلند شد و توپ در حال بالا رفتن را به زمین بازی کرد
[ترجمه ترگمان]توپ زن روی پنجه های پایش بلند شد و توپ را به زمین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's a good batsman but a poor bowler.
[ترجمه گوگل]او یک ضربه زن خوب است اما یک توپ انداز ضعیف است
[ترجمه ترگمان]او مرد خوبی است، اما یک کلاه لبه دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The batsman began slowly but once he got his eye in he started to play some very good shots.
[ترجمه گوگل]باتشمن به آرامی شروع کرد، اما هنگامی که به او توجه کرد، شروع به زدن چند ضربه بسیار خوب کرد
[ترجمه ترگمان]The یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش شروع به نواختن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The batsman smashed the ball up into the air.
[ترجمه گوگل]ضربه زن توپ را به هوا کوبید
[ترجمه ترگمان]توپ زن توپ را در هوا شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The batsman slammed the ball straight at a fielder.
[ترجمه گوگل]ضربه زن توپ را مستقیماً به یک بازیکن زمین کوبید
[ترجمه ترگمان]توپ زن توپ را مستقیما به سمت بازیکن ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was the greatest batsman of his generation.
[ترجمه گوگل]او بزرگترین ضربه زن نسل خود بود
[ترجمه ترگمان]او بزرگ ترین ضربه زن نسل خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The umpire gave the batsman out .
[ترجمه گوگل]داور ضربه زن را بیرون داد
[ترجمه ترگمان]داور توپ زن را اخراج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The batsman stroked the ball effortlessly to the boundary.
[ترجمه گوگل]ضربه زن بدون هیچ زحمتی توپ را به سمت مرز نوازش کرد
[ترجمه ترگمان]ضربه زن توپ را بدون زحمت به مرز ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The bowler dismissed the next batsman for six runs.
[ترجمه گوگل]بولر بتمن بعدی را برای شش ران اخراج کرد
[ترجمه ترگمان]توپ زن توپ زن بعدی را به مدت شش ران حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He pitched the ball too short and the batsman hit it for six.
[ترجمه گوگل]او توپ را خیلی کوتاه فرستاد و ضربه زن آن را برای شش ضربه زد
[ترجمه ترگمان]توپ را خیلی کوتاه کرد و توپ زن ضربه زد و شش ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A difficult ball came through,the batsman played on to his wicket and was out.
[ترجمه گوگل]توپ دشواری از راه رسید، ضربه‌زن به سمت ویکت خود بازی کرد و بیرون بود
[ترجمه ترگمان]توپ ضربه سختی وارد شد و توپ زن ضربه زد و بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fans ran onto the pitch and mobbed the batsman.
[ترجمه گوگل]هواداران به داخل زمین دویدند و ضربه زن را مورد حمله قرار دادند
[ترجمه ترگمان]هواداران بر روی زمین دویدند و به سوی توپ زن هجوم بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Neither batsman was troubled although Morris always looked the more positive player, thumping 11 fours in his 134 ball unbeaten 9
[ترجمه گوگل]هیچ‌یک از بت‌بازان نگران نبودند، اگرچه موریس همیشه بازیکن مثبت‌تری به نظر می‌رسید
[ترجمه ترگمان]نه توپ زن ضربه زد، اگرچه موریس همیشه به بازیکن مثبت تر نگاه می کرد و ۱۱ ضربه چهار امتیازی را در امتیاز ۱۳۴ ران کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• male baseball batter; male batter in cricket game
in a game of cricket, the batsman is the person who is batting.

پیشنهاد کاربران

بپرس