bats

/ˈbæts//bæts/

(عامیانه) خل، کم عقل

جمله های نمونه

1. have bats in one's (or the) belfry
(امریکا - عامیانه) خل بودن،عقاید احمقانه داشتن

2. In the fading light we saw bats flitting around/about in the garden.
[ترجمه گوگل]در نور محو شدن خفاش‌ها را دیدیم که در باغ می‌چرخند
[ترجمه ترگمان]در نور کم رنگ، we را دیدیم که در اطراف باغ در اطراف و اطراف پرسه می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thousands of bats had colonized the ruins.
[ترجمه گوگل]هزاران خفاش خرابه ها را مستعمره کرده بودند
[ترجمه ترگمان]هزاران خفاش این خرابه ها را استعمار کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. bats feed on insects and fruit.
[ترجمه گوگل]خفاش ها از حشرات و میوه ها تغذیه می کنند
[ترجمه ترگمان]خفاش ها از حشرات و میوه ها تغذیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dogs, cats, foxes and bats can all carry rabies.
[ترجمه گوگل]سگ ها، گربه ها، روباه ها و خفاش ها همگی می توانند ناقل بیماری هاری باشند
[ترجمه ترگمان]سگ ها، گربه ها، روباه ها و خفاش ها می توانند هاری را حمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dogs, cats and bats can all carry rabies.
[ترجمه گوگل]سگ ها، گربه ها و خفاش ها همگی می توانند ناقل هاری باشند
[ترجمه ترگمان]سگ ها، گربه ها و خفاش ها می توانند هاری را حمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At dusk bats appear in vast numbers.
[ترجمه گوگل]هنگام غروب خفاش ها در تعداد زیادی ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]در تاریکی، خفاش ها در تعداد زیاد ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Two thugs clubbed him with baseball bats.
[ترجمه گوگل]دو اراذل او را با چوب های بیسبال چماق زدند
[ترجمه ترگمان]دو قاتل با چماق بیسبال به او چماق زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Prisoners armed with baseball bats used the hostages to hold police at bay.
[ترجمه گوگل]زندانیان مسلح به چوب بیسبال از گروگان ها برای دور نگه داشتن پلیس استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]زندانیان مسلح به توپ بیسبال از گروگان ها برای نگه داشتن پلیس استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They were beaten to death with baseball bats.
[ترجمه گوگل]آنها با چوب بیسبال تا حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها با چوب بیسبال به ضرب گلوله کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bats sleep in the daytime and come out to hunt for food at night.
[ترجمه گوگل]خفاش ها در روز می خوابند و شب ها برای شکار غذا بیرون می آیند
[ترجمه ترگمان]خفاش ها در طول روز می خوابند و برای یافتن غذا در شب بیرون می ایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Unlike most other bats, this species is diurnal.
[ترجمه گوگل]برخلاف بسیاری از خفاش های دیگر، این گونه روزانه است
[ترجمه ترگمان]برخلاف اکثر خفاش ها، این گونه ها diurnal هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These bats are sometimes misleadingly referred to as 'flying foxes'.
[ترجمه گوگل]این خفاش ها گاهی اوقات به طور گمراه کننده ای به عنوان "روباه پرنده" نامیده می شوند
[ترجمه ترگمان]این خفاش ها گاهی اوقات به روباه پرنده منسوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The bats have graphite shafts that absorb the vibration.
[ترجمه گوگل]خفاش ها دارای محورهای گرافیتی هستند که ارتعاش را جذب می کنند
[ترجمه ترگمان]خفاش ها تیره ای گرافیت دارند که لرزش را جذب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Fruits are an important food source for bats.
[ترجمه گوگل]میوه ها منبع غذایی مهمی برای خفاش ها هستند
[ترجمه ترگمان]میوه ها یک منبع غذایی مهم برای خفاش ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• crazy, nuts (slang)

پیشنهاد کاربران

In prison slang, “bats” is used as a term to describe someone who is mentally unstable or exhibits erratic behavior. It implies that the person’s mental state is unpredictable and potentially dangerous.
...
[مشاهده متن کامل]

زبان عامیانه زندان
توصیف فردی که از نظر ذهنی ناپایدار یا رفتار دمدمی مزاجی از خود نشان می دهد.
این یعنی که وضعیت روانی فرد غیرقابل پیش بینی و بالقوه خطرناک است.
مثال؛
Stay away from him, he’s bats.
In a conversation about the challenges of prison life, someone might mention, “Dealing with bats can be extremely difficult. ”
A former inmate discussing their experiences might say, “I witnessed some truly bats individuals during my time in prison. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-prison/
خفاش ها
چماق
خفاشها ، چوگان، چماق، شبکور، شب پره ، عصا، چوب، خشت

بپرس