batiste

/bæˈtiːst//bæˈtiːst/

معنی: باتیست، پاتیس
معانی دیگر: پارچه ی باتیس (پارچه ی نازک و اعلا از پنبه یا الیاف مصنوعی)، باتیست نوعی پارچه لطیف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a fine woven fabric used for clothing.

جمله های نمونه

1. The girls'parents, Cody Batiste and Sally Morgan, both are deaf.
[ترجمه گوگل]والدین دختر، کودی باتیست و سالی مورگان، هر دو ناشنوا هستند
[ترجمه ترگمان]والدین دخترها، کودی batiste و سالی مورگان، هر دو کر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Batiste is a cotton fabric with a fine weave.
[ترجمه گوگل]باتیست یک پارچه نخی با بافت ظریف است
[ترجمه ترگمان]batiste یک پارچه نخی با یک بافت ظریف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was fine batiste trimmed with and rows of delicate lace.
[ترجمه گوگل]با باتیست زیبا و ردیف‌هایی از توری ظریف تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]این پارچه توری ظریف و ظریف بود که با تورهای ظریف و ظریف تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The indictment says one of the suspects (Narseal Batiste) told an al-Qaida representative in 2005 that he was organizing a mission to build an Islamic army to wage jihad.
[ترجمه گوگل]در کیفرخواست آمده است که یکی از مظنونان (نرسیال باتیست) در سال 2005 به یکی از نمایندگان القاعده گفت که در حال سازماندهی مأموریتی برای ایجاد ارتش اسلامی برای جهاد است
[ترجمه ترگمان]این کیفرخواست اظهار می دارد که یکی از مظنونین (Narseal batiste)در سال ۲۰۰۵ به یک نماینده القاعده گفت که او در حال سازماندهی یک ماموریت برای ایجاد یک ارتش اسلامی برای ایجاد جهاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "There was a big noise, and I was puzzled, " Batiste said.
[ترجمه گوگل]باتیست گفت: "صدای بزرگی به گوش می رسید و من گیج بودم "
[ترجمه ترگمان]batiste گفت: \" سر و صدای زیادی وجود داشت و من گیج شده بودم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For pocket linings, a soft, strong cotton fabric such as batiste is recommended.
[ترجمه گوگل]برای آسترهای جیب، پارچه نخی نرم و محکم مانند باتیست توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]برای linings جیبی، پارچه پنبه ای نرم و نرم از قبیل batiste توصیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "When it happened, I just thought it was the rain," Batiste said through sign language interpreter Phyllis St. Cyr.
[ترجمه گوگل]باتیست از طریق مترجم زبان اشاره فیلیس سنت سیر گفت: «وقتی این اتفاق افتاد، فقط فکر کردم که باران است
[ترجمه ترگمان]batiste از طریق مترجم شفاهی زبان فیلیس St گفت: \" وقتی این اتفاق افتاد، من فقط فکر کردم که باران است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. M. Gillenormand would not permit any one to explain to him, that for the preparation of lint batiste is not nearly so good as coarse linen, nor new linen as old linen.
[ترجمه گوگل]M Gillenormand به هیچ کس اجازه نمی دهد که به او توضیح دهد که برای تهیه باتیست پرز تقریباً به اندازه کتانی درشت و یا کتانی جدید به اندازه کتان قدیمی خوب نیست
[ترجمه ترگمان]مسی و ژیو نورمان اجازه نمی داد کسی به او توضیح دهد که برای تهیه پارچه زخم بندی به اندازه پارچه کتان خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باتیست (اسم)
batiste

پاتیس (اسم)
batiste

تخصصی

[نساجی] نوعی پارچه پنبه ای - پارچه باتیس

انگلیسی به انگلیسی

• thin cloth

پیشنهاد کاربران

بپرس