bating

/ˈbeɪtɪŋ//ˈbeɪtɪŋ/

معنی: بجز، باستثناء
معانی دیگر: (قدیمی) به جز، غیر از

جمله های نمونه

1. The cruel landlord would bate him no rent.
[ترجمه گوگل]صاحبخانه ظالم او را بدون اجاره کتک می زد
[ترجمه ترگمان]کاروانسرا دار بی رحما نه از او اجاره نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mr Harris and Mrs Bate and three other teachers were there.
[ترجمه گوگل]آقای هریس و خانم بیت و سه معلم دیگر آنجا بودند
[ترجمه ترگمان]آقای هار یس و خانم Bate و سه معلم دیگر آنجا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is best remembered for his chilling portrayal of Norman Bates in'Psycho '.
[ترجمه گوگل]او را بیشتر به خاطر ایفای نقش هولناکش از نورمن بیتس در فیلم «روانی» به یاد می آورند
[ترجمه ترگمان]او بهترین تصویر او از این تصویر سرد نورمن بی تز در روانی را به یاد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was unable to bate my enthusiasm.
[ترجمه گوگل]من نتوانستم از اشتیاقم بکاهم
[ترجمه ترگمان]من قادر نبودم که شور و شوق خود را از دست بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Chairman's remarks were so astounding that the audience listened to him with bated breath.
[ترجمه گوگل]سخنان رئیس به قدری حیرت انگیز بود که حضار با نفس بند آمده به صحبت های او گوش دادند
[ترجمه ترگمان]اظهارات رئیس چنان مبهوت کننده بود که با نفس های حبس شده به او گوش می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bates says he will lose his livelihood if his driving licence is taken away.
[ترجمه گوگل]بیتس می گوید اگر گواهینامه رانندگی او را بگیرند، زندگی خود را از دست خواهد داد
[ترجمه ترگمان]بیتس می گوید اگر اجازه رانندگی او را بگیرند، زندگی خود را از دست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We listened with bated breath to Grandma's stories of her travels.
[ترجمه گوگل]با نفس بند آمده به داستان های سفرهای مادربزرگ گوش می دادیم
[ترجمه ترگمان]با نفس های حبس شده به داستان های مامان بزرگ او گوش می دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He waited for a reply to his offer with bated breath .
[ترجمه گوگل]با نفس بند آمده منتظر جواب پیشنهادش بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که نفسش در سینه حبس شده بود منتظر جواب او شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That was setbacks that bated her hopes.
[ترجمه گوگل]این شکست هایی بود که امیدهای او را از بین برد
[ترجمه ترگمان]این همه عقب نشینی بود که امیدش را در سینه حبس کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The salesman won't bate a penny of it.
[ترجمه گوگل]فروشنده یک پنی هم از آن نمی زند
[ترجمه ترگمان]فروشنده حتی یک پنی هم نخواهد خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was dismayed when I recongnized the voice of Mrs Bates.
[ترجمه گوگل]وقتی صدای خانم بیتس را شناختم ناراحت شدم
[ترجمه ترگمان]وقتی صدای خانم بیتس را شنیدم ناراحت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For fear of disturbing others she spoke with bated breath.
[ترجمه گوگل]از ترس مزاحم دیگران با نفس بند آمده صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]به خاطر ترس از آزار دیگران او با نفس های حبس شده حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He waited for the announcement of the result of the competition with bated breath.
[ترجمه گوگل]او با نفس بند آمده منتظر اعلام نتیجه مسابقات بود
[ترجمه ترگمان]او منتظر اعلام نتیجه رقابت با نفس های حبس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I bated my breath and waited by the phone.
[ترجمه گوگل]نفسم بند اومد و کنار تلفن منتظر شدم
[ترجمه ترگمان]نفسم را حبس کردم و کنار تلفن منتظر ماندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I waited with bated breath for what would happen next.
[ترجمه گوگل]با نفس بند آمده منتظر بودم تا بعدش چه اتفاقی بیفتد
[ترجمه ترگمان]با نفس های حبس شده منتظر ماندم که چه اتفاقی خواهد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بجز (حرف اضافه)
bar, except, than, bating, barring

باستثناء (حرف اضافه)
bar, bating, barring

تخصصی

[نساجی] عمل آهک زدایی از پوست در دباغی

انگلیسی به انگلیسی

• excluding, with the exception of

پیشنهاد کاربران

بپرس