bathed in

پیشنهاد کاربران

ترتیب: قدیمیجدیدرای موافقرای مخالف
Zhilvan١٢:٠٤ - ١٤٠٢/٠٢/٣١غرقِ در. . .
He was writhing in pain, bathed in perspiration.
او از درد به خود میپیچید و غرق در عرق بود.
گزارش
3 | 0
سهیلا سهرابی٠٩:٣٧ - ١٤٠٢/٠٢/٠٩غرق در
مثلا bathed in light
غرق در نور
گزارش
5 | 0
فرگل١١:٥٨ - ١٣٩٧/١٠/٢٥قرار دارند
گزارش
7 | 6

بپرس