1. The children batted around the street.
2. The general manager has been batting around all day talking with every guest.
[ترجمه گوگل]مدیر کل در تمام طول روز با هر مهمان صحبت کرده است
[ترجمه ترگمان]مدیر کل روز داره با همه مهمون حرف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It's just an idea we've been batting around.
[ترجمه گوگل]این فقط یک ایده است که ما در مورد آن بحث کرده ایم
[ترجمه ترگمان]این فقط یه ایده است که ما بازی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I was ready to bat around.
[ترجمه گوگل]من آماده بودم تا دور بزنم
[ترجمه ترگمان]من آماده بودم که به دور و برم نگاه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Then we bat around the design and development of the application framework, and provide one kind of methods for developing software systems by component.
[ترجمه گوگل]سپس به طراحی و توسعه چارچوب برنامه می پردازیم و یک نوع روش برای توسعه سیستم های نرم افزاری به تفکیک جزء ارائه می کنیم
[ترجمه ترگمان]سپس به دور طراحی و توسعه چارچوب برنامه می پردازیم و یک نوع روش برای توسعه سیستم های نرم افزاری به وسیله اجزا فراهم می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Senators sit in big armchairs at mahogany desks and bat around millions of dollars.
[ترجمه گوگل]سناتورها روی صندلیهای بزرگ روی میزهای چوب ماهون نشستهاند و میلیونها دلار پول میدهند
[ترجمه ترگمان]سناتورها در حالی که روی میزه ای بزرگ از چوب ماهون روی میزه ای بزرگ چوب ماهون می نشینند و به میلیون ها دلار چوب می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید