bastion

/ˈbæst͡ʃən//ˈbæstiən/

معنی: سنگر و استحکامات، باستیون
معانی دیگر: (مجازی) تکیه گاه، دژ، قلعه، ارگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: bastioned (adj.)
(1) تعریف: a pentagon-shaped portion of a rampart or fortification that projects outward.
مشابه: balcony, bulwark, citadel, fortification, rampart, turret

- They could see the army advancing from the bastion of the castle.
[ترجمه پیمان] آنها می توانستند از برج دیدبانی قلعه، پیشروی ارتش را ببینند
|
[ترجمه گوگل] آنها می توانستند ارتش را در حال پیشروی از سنگر قلعه ببینند
[ترجمه ترگمان] آن ها توانستند ارتش را ببینند که از the قلعه پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a fortified or well-protected position or area.
مترادف: fortification, stronghold
مشابه: citadel, donjon, fort, fortress, garrison

- From their bastion, the armed prisoners fired on police.
[ترجمه گوگل] زندانیان مسلح از سنگر خود به سوی پلیس تیراندازی کردند
[ترجمه ترگمان] زندانیان مسلح از دژ خود به سوی پلیس تیراندازی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: something that acts as a safeguard for a principle or idea.
مترادف: bulwark, safeguard
مشابه: citadel, rampart, stronghold

- We consider our Constitution a bastion of justice.
[ترجمه گوگل] ما قانون اساسی خود را سنگر عدالت می دانیم
[ترجمه ترگمان] ما قانون اساسی خود را یک دژ مستحکم در نظر می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. rome became a bastion of peace and stability
روم پایگاه صلح و ثبات شد.

2. The profession remains a bastion of male chauvinism.
[ترجمه گوگل]این حرفه همچنان سنگر شوونیسم مردانه است
[ترجمه ترگمان]این شغل یک دژ مستحکم برای تعصب مردانه محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Singapore was the last bastion of British defences in South-East Asia.
[ترجمه گوگل]سنگاپور آخرین سنگر دفاعی بریتانیا در جنوب شرقی آسیا بود
[ترجمه ترگمان]سنگاپور آخرین سنگر دفاعی بریتانیا در آسیای جنوب شرقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pearl Harbor was the principal American bastion in the Pacific.
[ترجمه گوگل]پرل هاربر سنگر اصلی آمریکا در اقیانوس آرام بود
[ترجمه ترگمان]بندرگاه پرل یکی از استحکامات اصلی آمریکا در اقیانوس آرام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Football is a bastion of masculinity in this area.
[ترجمه گوگل]فوتبال سنگر مردانگی در این حوزه است
[ترجمه ترگمان]فوتبال یک دژ مستحکم برای مردانگی در این منطقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Washington, that bastion of deaf ears and self-indulgent thinking, is actually trying to relate to the country it represents.
[ترجمه گوگل]واشنگتن، آن سنگر گوش‌های ناشنوا و تفکر خودپسندانه، در واقع تلاش می‌کند با کشوری که نماینده آن است ارتباط برقرار کند
[ترجمه ترگمان]واشنگتن، که bastion ناشنوا و تفکر self است، در واقع می کوشد تا به کشوری که نماینده آن است مربوط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The bureaucrats in their Brussels bastion wrongly presumed that bigger is better.
[ترجمه گوگل]بوروکرات ها در سنگر بروکسل خود به اشتباه تصور می کردند که بزرگتر بهتر است
[ترجمه ترگمان]کارمندان دفتر بروکسل به اشتباه تصور کردند که بزرگ تر بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even in the canton of Geneva, an internationalist bastion, 5 9 % said no.
[ترجمه گوگل]حتی در کانتون ژنو، که یک سنگر بین‌المللی است، 59 درصد پاسخ منفی دادند
[ترجمه ترگمان]حتی در کانتون ژنو، یک سنگر internationalist، ۵ % گفتند نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At the same time, however, the bastion of traditional scriptural authority was also being challenged from other quarters.
[ترجمه گوگل]با این حال، در همان زمان، سنگر اقتدار کتاب مقدس سنتی نیز از سوی دیگر به چالش کشیده شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، در عین حال، سنگر اقتدار مذهبی سنتی نیز از مناطق دیگر به چالش کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No Socialist bastion remained intact, no government minister or party leader unthreatened.
[ترجمه گوگل]هیچ سنگر سوسیالیستی دست نخورده باقی نماند، هیچ وزیر دولتی یا رهبر حزبی بدون تهدید باقی نماند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از استحکامات سوسیالیست دست نخورده باقی نمانده است، هیچ وزیر دولت یا رهبر حزب باقی نمانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This bastion of meat and potatoes and pumpkin pie is under assault.
[ترجمه گوگل]این سنگر از گوشت و سیب زمینی و پای کدو تنبل مورد حمله قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این استحکامات گوشت و سیب زمینی و پای کدوتنبل در معرض حمله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The region is a bastion of right-wing Republicanism.
[ترجمه گوگل]این منطقه سنگر جمهوری خواهی جناح راست است
[ترجمه ترگمان]این منطقه یکی از سنگرهای جمهوریخواهی در جناح راست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A bastion of male privilege on the rocky Dublin shoreline, so called because of the water depth.
[ترجمه گوگل]سنگری از امتیازات مردانه در خط ساحلی صخره ای دوبلین که به دلیل عمق آب به این نام خوانده می شود
[ترجمه ترگمان]یک دژ مستحکم از مزیت مردانه در خط ساحلی صخره ای که به خاطر عمق آب خوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This was the last bastion of the Hooper empire, cloth manufacture ending in 193
[ترجمه گوگل]این آخرین سنگر امپراتوری هوپر بود، تولید پارچه که در سال 193 به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]این آخرین سنگر امپراتوری Hooper بود که در ۱۹۳ میلادی به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ip forwarding must be turned off in the bastion host.
[ترجمه گوگل]ارسال آی پی باید در میزبان پایگاه خاموش باشد
[ترجمه ترگمان]ارسال Ip باید به میزبان برگردانده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنگر و استحکامات (اسم)
bastion, earthwork

باستیون (اسم)
bastion

انگلیسی به انگلیسی

• fortress, stronghold, castle
if a system or organization is described as a bastion of a particular way of life, it is seen as being important and effective in defending it; a literary word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A stronghold; a place of protection or defense 🏰
🔍 مترادف: Fortress
✅ مثال: The castle served as a bastion against invading forces during the medieval period.
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A stronghold or defensive structure 🏰
🔍 مترادف: Stronghold
✅ مثال: The castle was a bastion of defense.
جان پناه دژ
پایگاه
برجک دیدبانی در بالا و گوشه های دژ ها که امکان دید و تیر اندازی در همه جهات را دارد.

بپرس