قطره چکان آشپزی
وسیله ای برای ریختن آب یا سس روی غذاهای در حال پخت، مثلاً مرغ توی فر.
مثال: He used a baster to moisten the turkey.
مشتقات:
اسم: baster – قطره چکان
فعل: to baste – چرب کردن / آب یا سس ریختن روی غذا
صفت: basted – چرب شده
وسیله ای برای ریختن آب یا سس روی غذاهای در حال پخت، مثلاً مرغ توی فر.
مثال: He used a baster to moisten the turkey.
مشتقات:
اسم: baster – قطره چکان
فعل: to baste – چرب کردن / آب یا سس ریختن روی غذا
صفت: basted – چرب شده