مثال؛
He’s such a bastard for spreading rumors about me.
In a disagreement, one person might say, “You’re acting like a real bastard right now. ”
A person might vent, “I can’t believe he cheated on me, what a bastard!”
لفظ توهین آمیز رکیکی برای خطاب یک شخص است
A: You will have a love affair that will rock your world. B: It's certainly Zolleikha. C: Who is she?B: The sexy one. . . .
D: Dr. Johnson.
... [مشاهده متن کامل]
You saw the patient in bed 38?
A: I visited her this morning, she was doing well.
D: But she's pretty bad now.
A: How so?
D: Jaundice and high fever.
A: Impossible.
Perhaps, it's due to her cholecystitis?
D: I'm saying high fever.
It's because of the blood.
The infected blood that we got from that bastard Sameri.
This is not his first time.
B: Just a moment. I want to talk to you.
. . .
C: Why is nitpicking so much?
حادثه ای عاشقانه برای شما رخ میدهد که دنیاتان را سخت تکان خواهد داد.
حتماً زلیخاست.
زلیخا دیگه کیه؟
کمر باریکه. . . 🙂
. . .
دکتر جانسون
مریض تخت ۳۸ امروز دیدین؟
امروز صبح ویزیتش کردم. حالش خیلی خوب بود.
اما الان افتضاحه.
چطور مگه؟
یرقان و تب شدید.
عجیبه. . .
دکتر، مال کلستیستیس ش نباشه؟
میگم تب داره.
از خون ه.
خون های آلوده این مرتیکه دئیوس سامری.
این دفعه اول دوم ش که نیست.
وحید صبر کن کار ت دارم.
. . .
این بابا هم سخت یه این سامری پیله کرده هااا. .
whoreson
( عامیانه )
حرامزاده ( خطاب به فردی که ازش خوشتون نمیاد، خطاب به کودکی که خارج از رابطه ازدواج به دنیا اومده ) .
مثال:
Shit! What a bastard
مترادف:
a son of a bitch
فُغاک
نغل . [ ن َ ] ( ع ص ، اِ ) پسر زنا . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . زنازاده که فاسدالنسب است . ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) . نَغِل . ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ) ( المنجد ) . نغیل . ( متن اللغة ) . || حیوانی که از اسب و خر تولد کند. ( از المنجد ) . قاطر.
whore’s get ( n. ) ( also bitch’s get )
( Irish ) a bastard child, a general term of abuse.
مال زاده . [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) قحبه زاده و حرام زاده . ( آنندراج ) . زاده ٔ زنا و حرام زاده . ( ناظم الاطباء ) . || زن جلب . ( آنندراج ) . قرمساق . ( ناظم الاطباء ) .
مادر غر
آنکه مادرش تباهکار است حرامزداه فرزند زنا : کو که باشد هندوی مادر غری که طمع دارد بخواجه دختری . . . ( مثنوی . نیک. ۲۸۷ : ۶ )
Your feelings are like your own bastards معنی
حروم زاده
۱. حرامزاده ( فردی که ثمره ی زنا و رابطه نامشروعه )
۲. واژه ی توهین آمیز به معنی چندش و منفور و عوضی و نکبت و کلا ناخوشایند
۳. گاهی با توجه به نوع لفظ معنی خرشانس هم میده گاهی هم بدشانس
۴. سخت
... [مشاهده متن کامل]
[count]
1 informal, / a/ offensive,
: a very bad or unpleasant man : a man who you strongly dislike or hate
◀️You dirty bastard!
b / sometimes offensive, : a man who you think is lucky, unlucky, etc/.
◀️Congratulations on getting the job, you lucky bastard!
◀️His wife left him, the poor bastard.
c / chiefly Brit, sometimes offensive : something that is difficult or unpleasant/
◀️Life can be a real bastard sometimes.
2 usually offensive : a person whose parents were not married to each other : an illegitimate child — sometimes used before another noun
◀️the bastard son of a wealthy noble
◇This use of bastard was common in the past, but it is now usually avoided.
Other forms: plural - tards
عوضی، / تخم حرام
حرامزاده
جازده
یک فرد ( مخصوصادر مورد یک مرد ) ناخوشایند، نچسب، بدخلق
توجه: این کلمه را هرجایی استفاده نکنید
an unpleasant, despicable, offensive, or disagreeable person ( especially a man ) - used as a generalized term of abuse
a person whose behavior is offensive to others
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)