bast

/ˈbæst//bæst/

معنی: لیف درخت، پوست لیفی درختان
معانی دیگر: (گیاه شناسی)، آبکش (بافت آوندی که شیره ی پرورده ی گیاهی را انتقال می دهد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the strong fibrous outer layer of certain plant stems, such as flax or hemp, consisting of phloem tissue, and used in manufacturing cordage or woven goods.

(2) تعریف: in botany, the phloem tissue of a plant or tree.

جمله های نمونه

1. At bast, at 10: 4 we got down to business.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، ساعت 10:4 به کار مشغول شدیم
[ترجمه ترگمان]At در ساعت ۱۰: ۴ به کسب وکار رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The components of colloid in kenaf bast fiber were assayed, and mechanism of degumming was expounded in molecular level.
[ترجمه گوگل]اجزای کلوئید موجود در فیبر کناف باست مورد سنجش قرار گرفت و مکانیسم صمغ زدایی در سطح مولکولی بیان شد
[ترجمه ترگمان]اجزای of در الیاف kenaf سنجش شد و مکانیزم of در سطح مولکولی تشریح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bast fibers that are panted used early by mankind, is used in many fields.
[ترجمه گوگل]الیاف بست که در اوایل توسط بشر استفاده می شود، در بسیاری از زمینه ها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]الیاف Bast که در اوایل نوع بشر به کار گرفته می شوند در بسیاری از زمینه ها استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. BAST - CZ s . r . o . deals in Objects, Manufacture as well as with installation.
[ترجمه گوگل]BAST - CZ s r o در زمینه اشیاء، ساخت و همچنین نصب و راه اندازی می پردازد
[ترجمه ترگمان]bast - cz s ر ا در زمینه اشیا، تولید همانند نصب و نصب سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This paper analyzed that the development situation of bast fiber industries in China, and brought forward some strategies.
[ترجمه گوگل]این مقاله وضعیت توسعه صنایع الیاف پایه در چین را تجزیه و تحلیل کرد و برخی از استراتژی‌ها را ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی وضعیت توسعه صنایع الیاف bast در چین می پردازد و برخی از استراتژی ها را مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. " One damned bast -- Scallawag less,'said Tony, holding out his glass for another drink.
[ترجمه گوگل]تونی در حالی که لیوانش را برای نوشیدنی دیگر دراز کرد، گفت: «یک لعنتی - اسکالاوگ کمتر
[ترجمه ترگمان]تونی لیوانش را برای یک نوشیدنی دیگر دراز کرد و گفت: یک حروم زاده لعنتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There were parenchyma, bast fiber and brown block in powder.
[ترجمه گوگل]پارانشیم، فیبر پایه و بلوک قهوه ای در پودر وجود داشت
[ترجمه ترگمان]parenchyma، bast و block قهوه ای در باروت وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Trichophyton mentagrophytes activity of three different bast fibers - hemp, flax and ramie fibers.
[ترجمه گوگل]فعالیت تریکوفیتون منتاگروفیت سه الیاف مختلف باست - الیاف کنف، کتان و رامی
[ترجمه ترگمان]فعالیت three mentagrophytes شامل الیاف bast، کتان و الیاف ramie می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Field trials were conducted to investigate effects of bast fiber mulching film on growth and yield in different plants.
[ترجمه گوگل]کارآزمایی‌های مزرعه‌ای برای بررسی اثرات فیلم مالچ‌کننده الیاف پایه بر رشد و عملکرد در گیاهان مختلف انجام شد
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها می دانی برای بررسی تاثیرات فیلم سازی الیاف bast بر روی رشد و بازده در گیاهان مختلف انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These have included the bast fibers of flax and paper mulberry, he stalks of bamboo and other grasses, various leaf fibers, cottonseed hair and the woody fibers of trees.
[ترجمه گوگل]اینها شامل الیاف پایه کتان و توت کاغذی، ساقه های بامبو و سایر علف ها، الیاف برگ های مختلف، موی پنبه دانه و الیاف چوبی درختان است
[ترجمه ترگمان]این الیاف شامل bast کتان و mulberry کاغذ، ساقه بامبو و دیگر چمن ها، الیاف برگ و الیاف چوبی و الیاف چوبی درختان می شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fibre morphology of several kinds of imported bast fibre pulps and their properties in beating and papermaking were introduced. Tests of these pul ps for making cigarette paper were carried out.
[ترجمه گوگل]مورفولوژی الیاف چندین نوع خمیر الیاف بست وارداتی و خواص آنها در کوبیدن و کاغذسازی معرفی شد آزمایشات این خمیر ps برای ساخت کاغذ سیگار انجام شد
[ترجمه ترگمان]الیاف فیبری چند نوع الیاف فیبری وارد شده و خواص آن ها در کتک زدن و papermaking معرفی شد آزمون های این نوع ps برای ساخت کاغذ سیگار انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bast fiber fabric soft and low, dye hard, poor color fastness, dyeing and finishing technologies to be developed urgently, improve wearability.
[ترجمه گوگل]پارچه الیاف بست نرم و کم، رنگ سخت، ثبات رنگ ضعیف، فناوری‌های رنگ‌آمیزی و تکمیلی که فوراً توسعه می‌یابند، قابلیت پوشیدن را بهبود می‌بخشد
[ترجمه ترگمان]پارچه فیبر Bast نرم و نرم، رنگ سخت، استواری رنگ، رنگرزی و اتمام تکنولوژی ها باید فورا توسعه داده شوند و wearability را بهبود بخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dr. Bast plans to expand on these discoveries with research into how aberrant hippocampal activity that characterises many neuropsychiatric conditions, such as schizophrenia, contributes to symptoms.
[ترجمه گوگل]دکتر باست قصد دارد این اکتشافات را با تحقیق در مورد اینکه چگونه فعالیت ناهنجار هیپوکامپ که مشخصه بسیاری از بیماری‌های عصبی روانپزشکی، مانند اسکیزوفرنی است، به علائم کمک می‌کند، گسترش دهد
[ترجمه ترگمان]دکتر Bast قصد دارد این یافته ها را با تحقیقات در مورد چگونگی فعالیت hippocampal که بسیاری از شرایط neuropsychiatric مانند اسکیزوفرنی را شرح می دهد، گسترش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The structure and tensile property of bast fiber of hibiscus was studied.
[ترجمه گوگل]ساختار و خاصیت کششی الیاف پایه هیبیسکوس مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ساختار و خواص کششی الیاف of مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لیف درخت (اسم)
bast

پوست لیفی درختان (اسم)
bast

انگلیسی به انگلیسی

• layer of sap carrying cells (within a tree); strong fibers (from tree bark)

پیشنهاد کاربران

noun: Strong woody fibers obtained especially from the phloem of from various plants
Synonyms: bast fiber
- - - - - - - - - - - - - - - - - - -
noun: ( botany ) tissue that conducts synthesized food substances ( e. g. , from leaves ) to parts where needed; consists primarily of sieve tubes
...
[مشاهده متن کامل]

Synonyms: phloem

بپرس