• : تعریف: a large low-pitched woodwind instrument consisting of a long doubled wooden tube fitted with a slender curved metal tube that terminates in a double-reed mouthpiece.
جمله های نمونه
1. The clarinet, flute, saxophone and bassoon are all woodwind instruments.
[ترجمه امیر تولی] کلارینت، فلوت، ساکسیفون و باسون، همه از دسته ساز های بادی هستند.
|
[ترجمه گوگل]کلارینت، فلوت، ساکسیفون و باسون همگی سازهای بادی چوبی هستند [ترجمه ترگمان]کلارینت، فلوت، saxophone و باسون همه سازه ای بادی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Beethoven gives the double bassoon a very exacting part in the Choral Symphony.
[ترجمه گوگل]بتهوون در سمفونی کرال به کنتر فاگوت بخش بسیار دقیقی می دهد [ترجمه ترگمان]بتهوون در سمفونی کورال سهم بسیار دقیقی از bassoon به bassoon می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The drummer passed out, the bassoonist dropped his bassoon, the trombonist sputtered and went sour.
[ترجمه گوگل]نوازنده طبل از حال رفت، باسون نواز باسونش را رها کرد، ترومبونیست پاشید و ترش کرد [ترجمه ترگمان]طبال از اتاق بیرون رفت، bassoonist bassoon خود را به زمین انداخت و با بدخلقی گفت: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The flute adds brightness to oboe, clarinet, bassoon, and horn when it doubles them at the octave.
[ترجمه گوگل]فلوت هنگامی که آنها را در اکتاو دو برابر می کند به ابوا، کلارینت، فاگوت و هورن درخشندگی می بخشد [ترجمه ترگمان]فلوت به oboe، کلارینت، باسون و بوق می پردازد و آن ها را در هوا دو برابر می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The function of the double bassoon is to add weight to the bass.
[ترجمه گوگل]وظیفه فاگوت دوبل اضافه کردن وزن به باس است [ترجمه ترگمان]تابع of دو تایی، اضافه کردن وزن به باس است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The double bassoon should only be used, as a general rule, in fully scored passages.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قاعده کلی باید از فاگوت دوبل فقط در قسمت های دارای امتیاز کامل استفاده شود [ترجمه ترگمان]The دو تایی را فقط باید به عنوان یک قاعده کلی به طور کامل به ثمر رساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Double bass and bassoon.
[ترجمه گوگل]کنترباس و باسون [ترجمه ترگمان]دو صدای بم و باسون [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Strings, bassoon, tuba, timpani and gran causa ( bass drum ) march along with moody determination.
[ترجمه گوگل]زهها، باسون، توبا، تیمپانی و گرانکائوسا (درام باس) همراه با عزم خلقوخو راهپیمایی میکنند [ترجمه ترگمان]Strings، باسون، tuba، timpani و gran causa (طبل بیس)همراه با عزم moody حرکت می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Bassoon diameter well cementation is a special cargo handling operation in project of maritime artesian well.
[ترجمه گوگل]سیمان کاری چاه قطر باسون یک عملیات جابجایی کالای ویژه در پروژه چاه آرتزین دریایی است [ترجمه ترگمان]قطر bassoon به خوبی cementation یک عملیات جابجایی کالا خاص در پروژه of دریایی می باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Or to reduce cost, bassoon span of purpose, reduce vacuum tube amount.
[ترجمه گوگل]یا برای کاهش هزینه، هدف باسون، مقدار لوله خلاء را کاهش دهید [ترجمه ترگمان]یا برای کاهش هزینه، bassoon برای هدف، کاهش مقدار لوله خلا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Jaw of sublingual bassoon abide plays the side outside gland conduit, with conduit of the gland below jaw collective mouth issues caruncle at the tongue, or alone mouth issues caruncle at the tongue.
[ترجمه گوگل]فک باسون زیرزبانی مجرای غده بیرونی را مینوازد، با مجرای غده زیر فک، دهان جمعی در زبان، یا به تنهایی دهان، کارونکل را در زبان ایجاد میکند [ترجمه ترگمان]Jaw از bassoon sublingual به سمت مجرای غده دار عمل می کنند و مجرای غده در زیر فک جمعی فک را به زبان باز می کند و یا به تنهایی مشکلات دهان را به زبان می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Antonio Vivaldi, wrote 39 concerti for bassoon, 37 of which exist in their entirety today.
[ترجمه گوگل]آنتونیو ویوالدی، 39 کنسرتی برای باسون نوشت که 37 تای آنها به طور کامل امروزی وجود دارد [ترجمه ترگمان]آنتونیو ویوالدی، ۳۹ concerti را برای باسون نوشته است که ۳۷ مورد از آن ها در کل امروز وجود دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Sonata in Bb for Bassoon and Piano.
[ترجمه گوگل]سونات Bb برای باسون و پیانو [ترجمه ترگمان]قطعه سوناتا در Bb برای bassoon و پیانو [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Eccentric Fox - Trot in C for Bassoon Quartet.
[ترجمه گوگل]روباه عجیب - تروت در سی برای کوارتت باسون [ترجمه ترگمان]Eccentric فاکس - ترات در گروه سی و چهارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Quintet for piano, oboe, clarinet, horn & bassoon in E flat major, Op.
[ترجمه گوگل]کوئنتت برای پیانو، ابوا، کلارینت، هورن و باسون در ماژور E Flat، Op [ترجمه ترگمان]Quintet برای پیانو، کلارینت، کلارینت، بوق، bassoon در E، major [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
قره نی بم (اسم)
bassoon
تخصصی
[سینما] فاگوت [نوعی ساز]
انگلیسی به انگلیسی
• large woodwind instrument a bassoon is a woodwind musical instrument which can produce a very deep sound.
پیشنهاد کاربران
موسیقی: باسون، فاگوت - He played the bassoon in the orchestra. - او در ارکستر باسون می نواخت. - The bassoon played a beautiful melody. - فاگوت ملودی زیبایی نواخت.
bassoon ( n ) ( bəˈsun ) =a musical instrument of the woodwind family. It is shaped like a large wooden tube with a double reed that you blow into, and produces notes with a low sound.
( به آلمانی: Fagott ) از سازهای بادی چوبی دوزبانه ای ( دو قمیشی ) است. صدای این ساز در ناحیهٔ باس است. اصول ساختمان آن مانند کلارینت است. طول لولهٔ آن در مجموع کمی کمتر از ۳ متر است که دوپنجم آن، به خاطر راحتیِ اجرا و به دست گرفتن ساز بر روی خود خم شده است. ... [مشاهده متن کامل]
در نت نویسی این ساز از سه کلید استفاده می شود: �کلیدفا�، �کلیددو� و �کلیدسل�. در مقایسه با سازهای زهی، باسون صدایی معادل ویولن سل دارد و می تواند سه اکتاو اجرا کند.