1. The Basset connection brought Richard less profitable consequences in 123 when Gilbert Basset fell under royal disfavour.
[ترجمه گوگل]ارتباط باست در سال 123 زمانی که گیلبرت باست تحت نارضایتی سلطنتی قرار گرفت، پیامدهای سود کمتری برای ریچارد به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که گیلبرت آریل disfavour به زیر نظر سلطنتی سقوط کرد، این واکنش نشان داد که واکنش فنتون منجر به نتایج کمتری در ۱۲۳ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. To the bassets, Buster's arrival was rather like the intrusion of an irreverent outsider into an exclusive London club.
[ترجمه گوگل]ورود باستر برای باسست ها بیشتر شبیه به نفوذ یک خارجی بی احترام به یک باشگاه انحصاری لندن بود
[ترجمه ترگمان]ورود Buster به the، تقریبا شبیه به دخالت یک بیگانه irreverent در یک باشگاه خصوصی لندن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Two somewhat indefinite entries under Letcombe Basset specify only Hampshire.
[ترجمه گوگل]دو ورودی تا حدودی نامشخص تحت Letcombe Basset فقط همپشایر را مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]دو ورودی تا حدودی نامحدود تحت نظر Letcombe، تنها Hampshire را مشخص می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The Basset Hound moves in a smooth, powerful, and effortless manner.
[ترجمه گوگل]Basset Hound به صورت روان، قدرتمند و بدون زحمت حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]تازی پاکوتاه به سرعت نرم، قدرتمند و بدون تلاش حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The basset hound was seen most prominently Ghost in the Shell 2: Innocence, and was a major plot point in his live action film, Avalon.
[ترجمه گوگل]باست هاند برجستهترین نقش Ghost in the Shell 2: Innocence را داشت و در فیلم لایو اکشن او، آوالون، نقش اصلی را داشت
[ترجمه ترگمان]The در The پوسته ۲: بی گناهی به طور برجسته ای دیده شد و یک نقطه اصلی برای فیلم اکشن زنده خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Abdel Basset al-Megrahi, a Libyan intelligence agent, was convicted of planting the bomb.
[ترجمه گوگل]عبدالباسط المقرهی، یک مامور اطلاعاتی لیبی، به دلیل کارگذاری این بمب محکوم شد
[ترجمه ترگمان]عبدل باسط المقراهی، یک مامور اطلاعاتی لیبی، به کشت این بمب متهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Accidentally, my Dachshund Basset Hound gave birth to a mongrel.
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی سگ داشوند باست من یک مونگول به دنیا آورد
[ترجمه ترگمان]تصادفا، سگ شکاری من سگ دورگه، بچه دورگه رو بدنیا آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Accidentally, my Dachshund and Basset Hound gave birth to a mongrel.
[ترجمه گوگل]تصادفاً سگ داشوند و باست هوند من یک مونگول به دنیا آوردند
[ترجمه ترگمان]تصادفا، dachshund و سگ شکاری من یه دورگه رو به دنیا آوردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Poor Jack, a basset hound living with his owners near Frankfurt, Germany, probably hears that a lot -- and probably pretty well, given the size of his ears.
[ترجمه گوگل]بیچاره جک، یک سگ شکاری که با صاحبانش در نزدیکی فرانکفورت آلمان زندگی میکند، احتمالاً این را زیاد میشنود -- و با توجه به اندازه گوشهایش احتمالاً خوب است
[ترجمه ترگمان]جک بی نوا، یک سگ تازی ولگرد که با صاحبان خود در نزدیکی فرانکفورت آلمان زندگی می کند، احتمالا صدای زیاد را می شنود - - و احتمالا بسیار خوب، با توجه به اندازه گوش هایش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The Basset Hound possesses in marked degree those characteristics which equip it admirably to follow a trail over and through difficult terrain.
[ترجمه گوگل]Basset Hound به میزان قابل توجهی دارای ویژگی هایی است که آن را به طرز تحسین برانگیزی مجهز می کند تا مسیری را بر روی و از طریق زمین های دشوار دنبال کند
[ترجمه ترگمان]تازی پاکوتاه دارای درجه مشخص آن ویژگی هایی است که آن را به نحو احسن مجهز می کند تا مسیری را طی کرده و از طریق زمین سخت دنبال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Basset hounds are all about the nose.
[ترجمه گوگل]سگ های باست همه چیز در مورد بینی هستند
[ترجمه ترگمان] سگ های \"Basset\" همش در مورد بینی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In fact, basset hounds hate to be alone.
[ترجمه گوگل]در واقع، سگ های باست از تنها بودن متنفرند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت سگ ها از اینکه تنها باشند نفرت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. When he started boxing with both paws it was too much even for the basset.
[ترجمه گوگل]وقتی او بوکس را با هر دو پنجه شروع کرد، حتی برای باست هم خیلی زیاد بود
[ترجمه ترگمان]وقتی با هر دو پنجه بوکس را شروع کرد، حتی برای سگ هم خیلی زیاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید