basketry

/ˈbæskətri//ˈbɑːskɪtri/

معنی: سبد، زنبیل، هنردستی، سبد سازی
معانی دیگر: زنبیل بافی، سبد بافی، هنردستی زنبیل بافی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the craft or process of weaving or braiding to make baskets or the like.

(2) تعریف: the products of this craft.

جمله های نمونه

1. Basketry In Rattan, Wood, Iron-Rattan, Wooden Fruniture, Iron Table Decoration, Candle Post, Rattan Furntiure Furniture, Furniture Fittings and Fixtures.
[ترجمه گوگل]سبد فروشی در چوب حصیری، چوب، آهن حصیری، میوه چوبی، تزیین میز آهنی، پست شمع، مبلمان حصیری، یراق آلات و وسایل مبلمان
[ترجمه ترگمان]Basketry در Rattan، وود، آهن - Rattan، Fruniture چوبی، میز آهن، شمع پستخانه، Rattan Furntiure اثاثیه، مبلمان Fittings و fixtures
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Traditional maintenance method and basketry of maintenance process cannot meet the need of fast and exact maintenance from customer.
[ترجمه گوگل]روش نگهداری سنتی و سبد فرآیند نگهداری نمی تواند نیاز تعمیر و نگهداری سریع و دقیق مشتری را برطرف کند
[ترجمه ترگمان]روش نگهداری سنتی و تعمیر و نگهداری سنتی نمی تواند نیاز به نگهداری سریع و دقیق از مشتری را برآورده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sculptures, Basketry, Masks, Stools, Baskets, and Statues.
[ترجمه گوگل]مجسمه، سبد، ماسک، چهارپایه، سبد، و مجسمه
[ترجمه ترگمان]Sculptures، Basketry، Masks، Stools، Baskets، و مجسمه ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We want to buy Basketry, Furniture, Furniture Fittings and Fixtures, Baskets, Wicker, Child and Doll Furniture, Country Crafts B.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم سبد، مبلمان، یراق آلات و وسایل مبلمان، سبد، حصیری، مبلمان کودک و عروسک، صنایع دستی کشور ب بخریم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم Basketry، اثاثیه، اثاثیه، fixtures، fixtures، Wicker، Child، کودکان و Doll، کشور صنایع دستی B را خریداری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ann holds the empty basketry. Her hand is still wet.
[ترجمه گوگل]آن سبد خالی را نگه می دارد دستش هنوز خیس است
[ترجمه ترگمان]آن the خالی را نگه می دارد دستش هنوز خیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The range of products includes textiles, hand-made papers, basketry made of bamboo and other plants, ceramics and wood products.
[ترجمه گوگل]طیف وسیعی از محصولات شامل منسوجات، کاغذهای دست ساز، سبدهای ساخته شده از بامبو و سایر گیاهان، سرامیک و محصولات چوبی است
[ترجمه ترگمان]دامنه محصولات شامل منسوجات، کاغذ دست ساز، basketry ساخته شده از بامبو و دیگر گیاهان، سرامیک و محصولات چوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We want to buy Basketry In Rattan, Wood, Iron-Rattan, Wooden Fruniture, Iron Table Decoration, Candle Post, Rattan Furntiure Furniture, Furniture Fittings and Fixtures.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم سبد خرید راتن، چوب، آهن حصیری، میوه چوبی، تزیین میز آهنی، پست شمع، مبلمان حصیری، یراق آلات و وسایل مبلمان بخریم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم Basketry را در Rattan، وود، آهن - Rattan، Fruniture چوبی، Table Iron، Candle Furntiure مبلمان، مبلمان Fittings و fixtures خریداری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We want to buy Sculptures, Basketry, Masks, Stools, Baskets, and Statues.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم مجسمه، سبد، ماسک، چهارپایه، سبد، و مجسمه بخریم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم Sculptures، Basketry، Masks، Stools، Baskets و مجسمه بخریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Discolouration of silver and basketry - inlaid silver artwares and the protection technology were studied.
[ترجمه گوگل]تغییر رنگ نقره و ظروف نقره ای منبت کاری شده و فن آوری حفاظت مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]discolouration نقره و basketry نقره inlaid و فن آوری حفاظتی مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We want to buy Basketry, Garden Accessories, Baskets and Garden Accessories, Floral Vases, Twig Decor, Seasonal Decor Basketry.
[ترجمه گوگل]می خواهیم سبد، لوازم باغ، سبد و لوازم باغ، گلدان گل، دکور ترکه، سبد دکور فصلی بخریم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم Basketry، لوازم جانبی باغ، Baskets و لوازم جانبی باغ را بخریم، Floral vases، Twig decor، فصلی decor فصلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Any of several early periods of Anasazi culture preceding the Pueblo periods and characterized by the use of wicker basketry, dry farming, and coiled pottery.
[ترجمه گوگل]هر یک از چندین دوره اولیه فرهنگ آناسازی قبل از دوره پوئبلو و با استفاده از سبدهای حصیری، کشاورزی خشک، و سفال های حلقه دار مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]هر کدام از دوره های اولیه فرهنگ Anasazi قبل از the Pueblo و با استفاده از basketry حصیری، کشاورزی خشک و سفالگری مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And because of Hemp special feature which are durable, strong, lustrous, absorbent and mildew resistant, it was bring to increase products quality level in our wicker work (both lamp and basketry ).
[ترجمه گوگل]و به دلیل ویژگی خاص کنف که بادوام، قوی، براق، جاذب و مقاوم در برابر کپک هستند، باعث افزایش سطح کیفیت محصولات در کار حصیری ما (هم چراغ و هم سبد) شد
[ترجمه ترگمان]و به دلیل ویژگی های خاص Hemp که بادوام، قوی، درخشان، جاذب و مقاوم در برابر کپک هستند، منجر به افزایش سطح کیفیت محصولات در کار حصیری ما خواهد شد (هر دو لامپ و هم basketry)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All parts of the tree yield products of economic value, Being used variously for timber, furniture, Basketry, fuel, rope, and packing material.
[ترجمه گوگل]تمام قسمت‌های درخت محصولاتی با ارزش اقتصادی تولید می‌کنند که به‌طور گوناگون برای چوب، مبلمان، سبد، سوخت، طناب و مواد بسته‌بندی استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]تمام بخش های این درخت، محصولات ارزش اقتصادی را به دست می آورند و به شکل های مختلف برای الوار، مبلمان، Basketry، سوخت، طناب و مواد بسته بندی استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The products showcased at the exhibition included silk and cotton textiles, Saa Paper products, basketry made of bamboo and other plants, ceramics, wood products.
[ترجمه گوگل]محصولات به نمایش درآمده در این نمایشگاه شامل منسوجات ابریشم و پنبه، محصولات کاغذی Saa، سبدهای ساخته شده از بامبو و سایر گیاهان، سرامیک، محصولات چوبی بود
[ترجمه ترگمان]محصولاتی که در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شدند عبارت بودند از منسوجات ابریشم و پنبه، محصولات کاغذی Saa، basketry ساخته شده از بامبو و گیاهان دیگر، سرامیک و محصولات چوبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سبد (اسم)
kist, basket, basketry, ped

زنبیل (اسم)
basket, basketry, ped

هنردستی (اسم)
handicraft, basketry, handcraft

سبد سازی (اسم)
basketry, wickerwork

انگلیسی به انگلیسی

• art of making baskets; baskets as a whole

پیشنهاد کاربران

بپرس