baseman

/ˈbeɪsmən//ˈbeɪsmən/

بی پایه، بی اساس، بی ماخذ، بی جا، (بیس بال) هر یک از سه زمین پاسدار (infielder)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: basemen
• : تعریف: in baseball, a player covering first, second, or third base.

جمله های نمونه

1. The first baseman was dumped from the team.
[ترجمه گوگل]اولین بازیکن پایه از تیم کنار گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]بازیکن ایستاده اول از تیم اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Second baseman DeShields, who is suffering from flu-like symptoms, returned to practice after missing parts of the previous two.
[ترجمه گوگل]دشیلدز، بازیکن پایه دوم، که از علائم آنفولانزا رنج می برد، پس از از دست دادن بخش هایی از دو قسمت قبلی، به تمرین بازگشت
[ترجمه ترگمان]بازیکن دوم دوم DeShields، که از علائم آنفولانزا مانند رنج می برد، بعد از خالی کردن قطعات قبلی اش دوباره به تمرین بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On Tuesday, nearly five months later, the second baseman smiled and laughed and loved baseball again.
[ترجمه گوگل]روز سه شنبه، نزدیک به پنج ماه بعد، بازیکن پایه دوم لبخند زد و خندید و دوباره بیسبال را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]در روز سه شنبه، نزدیک به پنج ماه بعد، بازیکن دوم دوم لبخند زد و دوباره شروع به خندیدن کرد و دوباره به بیسبال علاقه نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This franchise will never have another second baseman as talented as Roberto Alomar.
[ترجمه گوگل]این فرنچایز هرگز بازیکن پایه دوم دیگری به استعداد روبرتو آلومار نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این امتیاز از بازیکن دوم دوم دیگری به عنوان روبرتو Alomar برخوردار نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the spring of 199 Astros first baseman Jeff Bagwell appeared to be on top of the world.
[ترجمه گوگل]در بهار سال 199، اولین بازیکن پایه آستروس، جف بگول، ظاهراً در صدر جهان قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در بهار ۱۹۹ فرد آمریکایی، جف Bagwell در صدر جهان ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Frank White was a better second baseman and flat-out just plain better ballplayer than Rabbit Maranville.
[ترجمه گوگل]فرانک وایت بازیکن پایه دوم بهتری بود و نسبت به خرگوش مارانویل توپ‌باز بهتری بود
[ترجمه ترگمان]\"فرانک وایت\" بازیکن دوم بهتری بود و صاف و هموار بود تا خرگوش Rabbit
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, the 37-year-old third baseman also finished the regular season in a terrible slump.
[ترجمه گوگل]با این حال، بازیکن پایه سوم 37 ساله نیز فصل عادی را با رکودی وحشتناک به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]اما بازیکن ۳۷ ساله بازیکن فوتبال ۳۷ ساله نیز فصل عادی را در یک رکود شدید به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Still, it took another gem, by third baseman Ken Caminiti, to snuff that threat.
[ترجمه گوگل]با این حال، جواهری دیگر، توسط کن کامینیتی، بازیکن پایه سوم، لازم بود تا این تهدید را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک جواهر دیگر برداشت، سومی در سال سوم، کن Caminiti، تا آن تهدید را snuff
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Second baseman Gonzalez is being primed to take over as shortstop.
[ترجمه گوگل]بازیکن پایه دوم گونزالس آماده است تا به عنوان بازیکن کوتاه مدت انتخاب شود
[ترجمه ترگمان]بازیکن پایه دوم گونزالس آماده است تا به عنوان shortstop در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He grounded to the second baseman.
[ترجمه گوگل]او به پایه دوم زمین زد
[ترجمه ترگمان]او به بیت دوم را تنبیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It'should be the first baseman 's error instead of the batter's base hit.
[ترجمه گوگل]این باید خطای بیسمن اول به جای ضربه بیس خمیر باشد
[ترجمه ترگمان]این بازی باید به جای ضربه زدن به پایه ضربه، اولین بازی (baseman)باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Third Baseman - Infield defensive fielder who covers the third - base area.
[ترجمه گوگل]سومین بیسمن - فیلدباز دفاعی داخل فیلد که ناحیه سوم - پایه را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]سومین بازیکن مهاجم infield که ناحیه سوم را تحت پوشش قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. First Baseman - A defensive fielder who plays on or near the first - base bag.
[ترجمه گوگل]First Baseman - یک فیلدباز دفاعی که روی یا نزدیک کیسه پایه اول بازی می کند
[ترجمه ترگمان]درجه اول: بازیکن مدافع که در کیف اول بازی می کند یا نزدیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He envisioned himself as a third baseman, but his body had other ideas. Kupchak soon towered over his peers.
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان یک بازیکن پایه سوم تصور می کرد، اما بدنش ایده های دیگری داشت کوپچاک به زودی بر همتایان خود مسلط شد
[ترجمه ترگمان]او خود را بازیکن سومی معرفی کرده بود، اما بدنش ایده های دیگری داشت Kupchak به زودی بر اطرافیان خود ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The third baseman made some remarkable stops.
[ترجمه گوگل]بازیکن پایه سوم چند توقف قابل توجه انجام داد
[ترجمه ترگمان]بازیکن سومی که بازیکن ایستاده بود متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• player whose position is on one of the bases (baseball)

پیشنهاد کاربران

1. بازیکن بیسیبالی که توپ رو میگیره، پرتاب میکنه و میدوئه.
2. * ( عامیانه ) معناد به کوکائین، مصرف کننده کوکائین .
مثال:
baseman shouldn't drive
They say that all those rich guys are basemen
زیر زمین

بپرس