1. baseball bat
چوب بیس بال
2. an exhibition baseball game
بازی بیس بال نمایشی
3. major league baseball
لیگ عمده ی بیس بال
4. to throw a mean curve in baseball
در بیس بال،پرتاب توپ به گونه ای که گرفتن آن مشکل باشد
5. he pitched for ten years before retiring from baseball
پیش از کناره گیری از بیس بال ده سال گوی پران بود.
6. Baseball grew on me as I grew older.
[ترجمه گوگل]با بزرگتر شدنم بیسبال روی من رشد کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی بزرگ تر شدم، بیس بال روم بزرگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Our baseball team chalked up another victory.
[ترجمه گوگل]تیم بیسبال ما یک پیروزی دیگر به دست آورد
[ترجمه ترگمان]تیم بیس بال ما یه پیروزی دیگه رو به خاطر آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She's really hot stuff at baseball.
9. Rain dripped from the brim of his baseball cap.
[ترجمه گوگل]باران از لبه کلاه بیسبال او می چکید
[ترجمه ترگمان]از لبه کلاه his می چکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The baseball veteran loved to coach young players.
[ترجمه گوگل]این پیشکسوت بیسبال عاشق مربیگری بازیکنان جوان بود
[ترجمه ترگمان]بازیکن کهنه کار بیسبال دوست داشت بازیکنان جوان را مربی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They came to the baseball field to root for their school team.
[ترجمه گوگل]آنها به زمین بیسبال آمدند تا تیم مدرسه خود را ریشه کن کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به زمین بیسبال رسیدند تا برای تیم مدرسه شان ریشه بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The baseball game completely enthralled the crowd.
[ترجمه گوگل]بازی بیسبال جمعیت را کاملا مجذوب خود کرد
[ترجمه ترگمان]بازی بیسبال به طور کامل مردم را شیفته خود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. His excellence in baseball earned him a scholarship.
[ترجمه گوگل]برتری او در بیسبال باعث شد که او بورسیه تحصیلی بگیرد
[ترجمه ترگمان]برتری او در بیسبال باعث شد که او بورس تحصیلی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He was on the baseball team.
15. Our baseball team routed the Sea Gull by a score of 15 to
[ترجمه گوگل]تیم بیسبال ما مرغ دریایی را با امتیاز 15 بر شکست داد
[ترجمه ترگمان]تیم بیس بال ما نیز با امتیاز ۱۵ به گل Gull را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Dick fell for baseball when he was a little boy.
[ترجمه گوگل]دیک وقتی پسر بچه بود عاشق بیسبال شد
[ترجمه ترگمان]دیک وقتی پسر کوچکی بود به دست بیس بال افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Jake never played baseball like the other kids.
[ترجمه گوگل]جیک هرگز مثل بقیه بچه ها بیسبال بازی نکرد
[ترجمه ترگمان]جیک هیچ وقت مثل بقیه بچه ها بیسبال بازی نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. He's wearing a deeply unappealing baseball hat.
[ترجمه گوگل]او کلاه بیسبال بسیار نامطلوب بر سر دارد
[ترجمه ترگمان]اون کلاه بیسبال رو خیلی unappealing پوشیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید