base period


مزد پایه (اصل حقوق بدون احتساب اضافه کار و مزایا و غیره)، دوره ی پایه، دوره ی مبنا

جمله های نمونه

1. Other rooms are artfully arranged in the base period.
[ترجمه گوگل]اتاق‌های دیگر به طرز هنرمندانه‌ای در دوره پایه چیده شده‌اند
[ترجمه ترگمان]اتاق های دیگر ماهرانه در دوره پایه تنظیم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It has a one-year base period and four one-year options.
[ترجمه گوگل]یک دوره پایه یک ساله و چهار گزینه یک ساله دارد
[ترجمه ترگمان]این یک دوره یک ساله و چهار سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The contract term is for a Base period of one year and four one-year options.
[ترجمه گوگل]مدت قرارداد برای یک دوره پایه یک ساله و چهار گزینه یک ساله است
[ترجمه ترگمان]دوره قرارداد برای یک دوره پایه یک سال و چهار سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The contract has a four-month base period and three one-year options.
[ترجمه گوگل]این قرارداد دارای یک دوره پایه چهار ماهه و سه گزینه یک ساله است
[ترجمه ترگمان]این قرارداد دارای یک دوره چهار ماهه و سه سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Work under the contract, which has one five-year base period, will be performed at American Systems' facility in San Diego, and at government ship and shore facilities worldwide.
[ترجمه گوگل]کار تحت این قرارداد، که یک دوره پایه پنج ساله دارد، در تأسیسات American Systems در سن دیگو و در کشتی‌های دولتی و تأسیسات ساحلی در سراسر جهان انجام خواهد شد
[ترجمه ترگمان]کار تحت این قرارداد که یک دوره پنج ساله دارد، در تاسیسات سیستم های آمریکایی در سن دیگو انجام خواهد شد و در کشتی های دولتی و امکانات ساحلی در سراسر جهان اجرا خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The actual exchange rate is higher than the base period exchange rate, calls it the actual exchange rate depreciation.
[ترجمه گوگل]نرخ واقعی ارز بالاتر از نرخ مبادله دوره پایه است که به آن کاهش ارزش واقعی نرخ ارز می گویند
[ترجمه ترگمان]نرخ مبادله واقعی بالاتر از نرخ مبادله دوره پایه است، آن را استهلاک نرخ ارز واقعی می نامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The contract has a one-year base period of performance, three one-year options, and a total value of million if all options are exercised.
[ترجمه گوگل]این قرارداد دارای یک سال پایه دوره اجرا، سه اختیار یک ساله و در صورت اعمال تمام اختیارات، ارزش کل یک میلیون است
[ترجمه ترگمان]این قرارداد یک دوره یک ساله از عملکرد، سه گزینه یک ساله، و یک مقدار کل در صورتی که همه گزینه ها اعمال شوند، دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The system uses base period wages to calculate MBA.
[ترجمه گوگل]این سیستم از دستمزد دوره پایه برای محاسبه MBA استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این سیستم از دست مزد دوره پایه برای محاسبه مدیریت اجرایی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The contract performance covers a 6 month base period with four one-year option periods.
[ترجمه گوگل]عملکرد قرارداد یک دوره پایه 6 ماهه با چهار دوره اختیار یک ساله را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]عملکرد قرارداد یک دوره ۶ ماهه با دوره زمانی چهار ساله را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The contract includes a base period of five years with one five-year option.
[ترجمه گوگل]این قرارداد شامل یک دوره پایه پنج ساله با یک گزینه پنج ساله است
[ترجمه ترگمان]این قرارداد شامل یک دوره پایه پنج ساله با یک گزینه پنج ساله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. GISS uses a base period of 1951 to 1980; the Met Office uses 1961 to 1990; the Japanese Meteorological Agency uses 1971 to 2000; and NCDC uses the entire 20th century.
[ترجمه گوگل]GISS از دوره پایه 1951 تا 1980 استفاده می کند Met Office از 1961 تا 1990 استفاده می کند آژانس هواشناسی ژاپن از 1971 تا 2000 استفاده می کند و NCDC از کل قرن بیستم استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]giss از یک دوره پایه از ۱۹۵۱ تا ۱۹۸۰ استفاده می کند؛ اداره هواشناسی از سال ۱۹۶۱ تا ۲۰۰۰ استفاده می کند؛ سازمان هواشناسی ژاپن از ۱۹۷۱ تا ۲۰۰۰ استفاده می کند؛ و NCDC از کل قرن بیستم استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It has a one-year base period and one six-month option.
[ترجمه گوگل]یک دوره پایه یک ساله و یک گزینه شش ماهه دارد
[ترجمه ترگمان]این یک دوره یک ساله و یک گزینه ۶ ماهه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So long as therefore definite base period level!
[ترجمه گوگل]تا زمانی که سطح دوره پایه مشخص است!
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تا زمانی که سطح پایه مشخصی داشته باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Demonstrate how the system identifies base period.
[ترجمه گوگل]نشان دهید که چگونه سیستم دوره پایه را شناسایی می کند
[ترجمه ترگمان]نشان دهید که سیستم چگونه دوره پایه را شناسایی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] دوره مبنا
[عمران و معماری] دوره پایه
[ریاضیات] دوره ی پایه

پیشنهاد کاربران

base period ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: دورۀ مبنا
تعریف: زمانی از روز که در آن نیازمندی ها و برنامه‏های حمل‏ونقل تحت تأثیر دورۀ اوج تقاضای سفر قرار نمی‏گیرد

بپرس