base line

/ˈbeɪsˈlaɪn//beɪslaɪn/

(بسکتبال) هر یک از دو خط پایانی زمین (در راستای حلقه)، باریکه زمین مجاور این خط (baseline هم می نویسند)، خط صفر، خط مبدا، خط مبنا، خط اصلی، (مساحی) خط افقی که با دقت تمام سنجیده می شود و قاعده ی مثلث (در مثلث بندی) را تشکیل می دهد، (بیس بال) باریکه زمینی (عرض: 1/8 متر) بین دوپایگاه، خط انتهاى زمین تنیس ورزش : خط انتهاى زمین والیبال

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in baseball, the area within which a runner must stay while running from base to base.

(2) تعریف: the line at either end of a tennis court that marks the back boundary.

(3) تعریف: a line used as a base, as in measurement or surveying.

جمله های نمونه

1. base-line shot
توپی که از هر یک از دو گوشه ی زمین به سوی حلقه پرتاب شود

2. First, set a base line: determine how you do at present.
[ترجمه کیانوش] هنگامیکه او سرویس می زد ، ماتینز معمولاً روی خط انتهای زمین می ایستاد
|
[ترجمه گوگل]ابتدا یک خط پایه تنظیم کنید: تعیین کنید که در حال حاضر چگونه کار می کنید
[ترجمه ترگمان]اول، یک خط پایه تنظیم کنید: تعیین کنید که در حال حاضر چه کار می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Arabic figures which do not align at the base line.
[ترجمه گوگل]ارقام عربی که در خط پایه هم تراز نیستند
[ترجمه ترگمان]شخصیت های عربی که در خط پایه قرار نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An order to return to the base line, i. e. the old Bulgarian border, came.
[ترجمه گوگل]دستور بازگشت به خط پایه، i ه مرز قدیمی بلغارستان، آمد
[ترجمه ترگمان]برای برگشتن به مرز پستی، من E از مرز old قدیمی بلغارست آن آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The base line of this triangle is 20 centimeters long.
[ترجمه گوگل]طول خط پایه این مثلث 20 سانتی متر است
[ترجمه ترگمان]خط پایه این مثلث ۲۰ سانتی متر طول دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The slogan(head line and base line) is the "soul" of a written advertisement.
[ترجمه گوگل]شعار (خط سر و خط مبنا) "روح" یک تبلیغ مکتوب است
[ترجمه ترگمان]شعار (خط سر و خط پایه)\"روح\" یک تبلیغ کتبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It will be a base line for future bird studies all over the world.
[ترجمه گوگل]این یک خط پایه برای مطالعات آینده پرندگان در سراسر جهان خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این یک خط پایه برای مطالعات پرنده آینده در سراسر جهان خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is the distance between the base line and the ascender line or cap line.
[ترجمه گوگل]این فاصله بین خط پایه و خط صعودی یا خط کلاه است
[ترجمه ترگمان]فاصله بین خط پایه و خط ascender یا خط cap است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By the amide and aliphatic chain or alicyclic base line base connected criminal macromolecules.
[ترجمه گوگل]توسط زنجیره آمید و آلیفاتیک یا پایه خط پایه alicyclic ماکرومولکول های جنایی متصل می شوند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از آمید و زنجیره ای آلیفاتیک یا پایه خط پایه متصل به alicyclic)، macromolecules مجرم را به هم متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. DW goes base line riser, yeah, that's a big time player make a big time shot.
[ترجمه گوگل]DW می‌رود خط پایه را افزایش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]انبار داده از بالا به پایین (راست)می رود، بله، این یک بازیکن زمان بزرگ است که یک عکس بزرگ را به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The base line can be set out as a single or double chain.
[ترجمه گوگل]خط پایه را می توان به صورت یک زنجیره تک یا دوتایی تنظیم کرد
[ترجمه ترگمان]خط پایه می تواند به عنوان یک یا دو زنجیره عرضه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At Dunadd the carvers made use of fissures in the rock itself as their base line.
[ترجمه گوگل]در دوناد، کنده‌کاران از شکاف‌هایی در خود سنگ به عنوان خط اصلی خود استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]At the carvers از شکاف درون صخره به عنوان خط اصلی خود استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The research of this article mainly focuses on the technicals of the design of low power consumption acoustic transponder, and the realization of the platform of long base line transceiver.
[ترجمه گوگل]تحقیق این مقاله عمدتاً بر روی تکنیک‌های طراحی فرستنده آکوستیک کم مصرف و تحقق پلت فرم فرستنده گیرنده خط پایه بلند متمرکز است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در این مقاله به طور عمده بر روی طراحی یک فرستنده صوتی با توان کم، و تحقق پلت فرم سیستم فرستنده - گیرنده خط پایه تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Play starts by one player serving the ball over the net from behind the base line.
[ترجمه گوگل]بازی توسط یک بازیکن شروع می شود که توپ را از پشت خط پایه بر روی تور پخش می کند
[ترجمه ترگمان]بازی توسط یک بازیکن شروع می شود که توپ را از پشت خط پایه به سمت تور هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Martinez, when she served, usually stayed on the baseline.
[ترجمه گوگل]مارتینز، زمانی که خدمت می کرد، معمولاً در خط پایه باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]مارتینز، زمانی که خدمت می کرد، معمولا در خط پایه باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. You'll need such information to use as a baseline for measuring progress.
[ترجمه گوگل]برای اندازه گیری پیشرفت به چنین اطلاعاتی نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به چنین اطلاعاتی نیاز دارید تا به عنوان اساس برای اندازه گیری پیشرفت از آن استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. She delivered a final serve from the baseline to win the match.
[ترجمه گوگل]او آخرین سرویس را از خط پایه برای برنده شدن در مسابقه انجام داد
[ترجمه ترگمان]او یک خدمت نهایی را از اساس برای برنده شدن در مسابقه تحویل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The figures for 1999 were used as a baseline for the study.
[ترجمه گوگل]ارقام سال 1999 به عنوان مبنایی برای مطالعه استفاده شد
[ترجمه ترگمان]ارقام برای سال ۱۹۹۹ به عنوان اساس این مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Data from both baseline and follow up specimens are shown separately for the two subgroups.
[ترجمه گوگل]داده های هر دو نمونه پایه و پیگیری به طور جداگانه برای دو زیر گروه نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]داده ها از هر دو مبنا به طور جداگانه برای دو زیر گروه نشان داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Neither does Victorian Britain provide any comparative baseline of a tranquil, law-abiding society.
[ترجمه گوگل]همچنین بریتانیای ویکتوریایی هیچ مبنای مقایسه ای از یک جامعه آرام و مطیع قانون ارائه نمی دهد
[ترجمه ترگمان]بریتانیا هیچ پایه تطبیقی از جامعه آرام و مطیع قانون ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. A baseline graph actually consists of two graphs placed side by side.
[ترجمه گوگل]یک نمودار پایه در واقع از دو نمودار تشکیل شده است که در کنار هم قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]گراف پایه در واقع متشکل از دو گراف است که پهلو به پهلوی هم قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. This Plan continues to use 1990 as its baseline for its targets.
[ترجمه گوگل]این طرح همچنان از سال 1990 به عنوان خط پایه برای اهداف خود استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این برنامه به استفاده از ۱۹۹۰ به عنوان اساس اهداف خود ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Muster, who bashes from the baseline, was out-aced by Stich 23-0.
[ترجمه گوگل]ماستر که از خط پایه ضربه می زند، توسط استیچ 23-0 مغلوب شد
[ترجمه ترگمان]بسیج، که از خط پایه جدا شده بود، با نتیجه ۰ - ۲۳ خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Only Reboulet alertly had stopped in the baseline, midway between first and second.
[ترجمه گوگل]فقط Reboulet با هوشیاری در خط پایه، در میانه راه بین اول و دوم متوقف شده بود
[ترجمه ترگمان]فقط Reboulet هوشیارانه در خط پایه متوقف شده بود، نیمه اول و دوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. This survey is a baseline against which attempts to effect change can be measured.
[ترجمه گوگل]این نظرسنجی یک خط پایه است که می‌توان تلاش‌ها برای ایجاد تغییر را براساس آن اندازه‌گیری کرد
[ترجمه ترگمان]این بررسی مبنایی است که در آن تلاش ها برای تاثیر بر تغییر را می توان اندازه گیری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Baseline the line on which the bases of capital letters sit.
[ترجمه گوگل]خطی که پایه های حروف بزرگ روی آن قرار دارند را پایه خطی کنید
[ترجمه ترگمان]خط پایه که پایه و اساس حروف بزرگ روی آن قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. She stuck to her game plan of staying back and hitting the ball hard from the baseline.
[ترجمه گوگل]او به برنامه بازی خود یعنی عقب ماندن و ضربه محکم به توپ از خط پایه پایبند بود
[ترجمه ترگمان]او به برنامه بازی خود چسبیده بود و محکم به توپ ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The company's waste emissions were 14% lower than in 199 the baseline year.
[ترجمه گوگل]انتشار زباله های این شرکت 14 درصد کمتر از سال 199 بود
[ترجمه ترگمان]میزان انتشار گازهای گلخانه ای این شرکت ۱۴ درصد کم تر از ۱۹۹ مورد در سال گذشته بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Analyses comparing rates of non-smoking among study groups at each follow up were repeated for non-smokers at baseline rather than never smokers.
[ترجمه گوگل]آنالیزهای مقایسه میزان سیگار نکشیدن در بین گروه‌های مطالعه در هر پیگیری برای غیرسیگاری‌ها در ابتدا تکرار شد تا افرادی که هرگز سیگار نکشیدند
[ترجمه ترگمان]تحلیل مقایسه نرخ های غیر سیگاری در میان گروه های مطالعه در هر یک از موارد پی گیری برای غیر سیگاری ها در سطح پایه و نه سیگاری ها، تکرار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] خط مبنا - قاعده - خط صفر - خط مبدا - خط پروژه
[کامپیوتر] خط مبنا
[مهندسی گاز] خط اصلی
[زمین شناسی] خط مبنا
[صنعت] خط مبنا - در پروژه نشان دهنده نحوه انجام پروژه طبق برنامه ریزی انجام شده می باشد
[ریاضیات] خط صفر، خط مبنا، خط اصلی، خط کور
[معدن] خط مبنا (عمومی)
[نفت] خط تراز
[پلیمر] خط مبنا
[آب و خاک] خط مبنا
[برق و الکترونیک] خط پایه 1. خط و اصل دو ایستگاه که بین آنها فاز الکتریکی یا زمان برای تعیین مختصات ناوبری مورد استفاده قرار می گیرد، نظیر خط واصل ایستگاههای اصلی و پیرو در یک سیستم لوران 2. خط تولید شده روی صفحه ی نمایش بعضی از رادارها در غیاب پژواک .
[زمین شناسی] مبنا سنجش زمینه طبیعی یا سطح عنصر/ماده در محیط. برخی افراد نیز اظهار داشته اند که مبنا همان زمینه جاری است که شامل زمینه طبیعی و انسانی می باشد.

انگلیسی به انگلیسی

• starting line; (printing) imaginary line on which the bottoms of letters sit (excluding the "tails" on g, y, p, q, and j); line which marks each end of the court (tennis); area in which a runner runs from base to base on a baseball field (baseball)
starting line; (printing) imaginary line on which the bottoms of letters sit (excluding the "tails" on g, y, p, q, and j); line which marks each end of the court (tennis); area in which a runner runs from base to base on a baseball field (baseball)
the baseline of a tennis or badminton court is one of the lines at each end of the court that mark the limits of play.
a baseline is a value or starting point on an imaginary scale with which other values can be compared.

پیشنهاد کاربران

خط مبنا
در پزشکی شاید چک آپ معادل نزدیک تری باشه.
الگو
اولیه , خط مبنا
# baseline assessment
# The figures were used as a baseline for the study
# You'll need such information to use as a baseline for measuring progress
( Base Line ) :[اصطلاح دریانوردی]خط مرجع یا پائین ترین خط که می توان بر کیل مماس کرد.
مرجع

مبنا
خط صفر،
خط مبدا،
خط مبنا،
خط اصلی
معیار، مبنا، آغازین
مبدأ، نقطه عطف، نقطه آغاز، نقطه شروع
[در حقوق بین الملل دریاها] خطّ مبدأ
خط مبنا، خط پایه، خط معیار

بپرس