barter

/ˈbɑːrtər//ˈbɑːtə/

معنی: داد و ستد کالا، تهاتر، معاوضه، تهاتر کردن، پایاپای معامله کردن
معانی دیگر: مبادله ی کالا (بدون مبادله پول)، پایاپای، مبادله ی خدمات، دادوستد کردن، مبادله کردن، پایاپای معامله کردن با for

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: barters, bartering, bartered
• : تعریف: to trade services or commodities without the use of money.
مترادف: swap, trade, truck
مشابه: bargain, deal, exchange

- Neither of them had any money, so they agreed to barter.
[ترجمه حیدری] هیچکدامشان هیچ پولی نداشتند بنابراین ، آنها تصمیم گرفتند معامله تهاتری بکنند
|
[ترجمه گوگل] هیچکدام از آنها پولی نداشتند، بنابراین موافقت کردند که مبادله کنند
[ترجمه ترگمان] هیچ یک از آن ها پول نداشتند بنابراین موافقت کردند که معامله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to trade (services or commodities) without the use of money.
مترادف: swap, truck
مشابه: bargain, exchange, trade

- I'm willing to barter my plumbing services for some meals at your restaurant.
[ترجمه گوگل] من حاضرم خدمات لوله کشی خود را برای برخی از وعده های غذایی در رستوران شما مبادله کنم
[ترجمه ترگمان] من حاضرم خدمات plumbing رو برای چند تا غذای رستوران عوض کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to trade unprofitably (often fol. by "away").
مشابه: bargain, give, trade, truck

- He bartered away his best cow for a handful of corn.
[ترجمه گوگل] او بهترین گاو خود را با یک مشت ذرت مبادله کرد
[ترجمه ترگمان] اون بهترین گاو رو برای مشتی ذرت معامله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: barterer (n.)
(1) تعریف: the act or practice of exchanging goods or services without the use of money.
مترادف: trucking
مشابه: exchange, trade

- People often turn to barter during times of war.
[ترجمه گوگل] مردم اغلب در زمان جنگ به مبادله کالایی روی می آورند
[ترجمه ترگمان] مردم اغلب در زمان جنگ به معامله می پردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the items or services so exchanged.
مترادف: truck
مشابه: bargain, commodities, goods, money, services

- They each clutched their barter and walked away happily.
[ترجمه گوگل] هر کدام مبادله خود را چنگ زدند و با خوشحالی رفتند
[ترجمه ترگمان] هر یک از آن ها معاوضه می کردند و با خوشحالی راه می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. barter away
به ثمن بخس دادن،مفت از دست دادن،به هدر دادن

2. the barter system
روش دادوستد پایاپای

3. they barter food for services
آنان در مقابل غذا کار می کنند.

4. to barter oil for machinery
نفت را با ماشین آلات مبادله کردن

5. gradually the barter system gave way to a monetized economy
بتدریج نظام تهاتری به یک اقتصاد مبتنی بر پول تبدیل شد.

6. I had to barter with the locals for food.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم برای غذا با مردم محلی معاوضه کنم
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم برای غذا با افراد محلی معامله کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We will never barter away principles.
[ترجمه گوگل]ما هرگز اصول را زیر پا نخواهیم گذاشت
[ترجمه ترگمان]ما هرگز اصول را عوض نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The prisoners tried to barter with the guards for their freedom.
[ترجمه گوگل]زندانیان سعی کردند برای آزادی خود با نگهبانان مبادله کنند
[ترجمه ترگمان]زندانیان می کوشیدند تا با نگهبانان آزادی خود معامله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Overall, barter is a very inefficient means of organizing transactions.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، مبادله کالایی ابزاری بسیار ناکارآمد برای سازماندهی معاملات است
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، مبادله کالا ابزار بسیار نامناسبی برای سازماندهی معاملات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The prisoners tried to barter with the guards for items like writing paper and books.
[ترجمه گوگل]زندانیان سعی کردند با نگهبانان برای اقلامی مانند کاغذ تحریر و کتاب مبادله کنند
[ترجمه ترگمان]زندانیان سعی کردند تا با نگهبانان برای مواردی مانند نوشتن کاغذ و کتاب معامله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The islanders use a system of barter instead of money.
[ترجمه گوگل]ساکنان جزیره به جای پول از سیستم مبادله مبادله ای استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]جزیره نشینان از یک سیستم مبادله پایاپای به جای پول استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Trading was carried out under a barter system.
[ترجمه گوگل]معاملات تحت سیستم مبادله ای انجام شد
[ترجمه ترگمان]بازرگانی تحت یک سیستم مبادله پایاپای انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On these islands a system of barter is used.
[ترجمه گوگل]در این جزایر از سیستم مبادله مبادله ای استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در این جزایر یک سیستم مبادله پایاپای مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr Barter recorded a suicide verdict and expressed his sympathy to Mr Banks' family.
[ترجمه گوگل]آقای بارتر حکم خودکشی را ثبت کرد و با خانواده آقای بنکس ابراز همدردی کرد
[ترجمه ترگمان]آقای Barter حکم خودکشی را ثبت کرد و همدردی خود را با خانواده آقای بنکس ابراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Merseyside coroner Roy Barter recorded a verdict of death by natural causes at yesterday's Liverpool inquest.
[ترجمه گوگل]روی بارتر، پزشکی قانونی مرسی ساید، در تحقیقات دیروز لیورپول، حکم مرگ به دلایل طبیعی را ثبت کرد
[ترجمه ترگمان]کارآگاه Merseyside روی Barter حکم مرگ را به دلایل طبیعی در دادگاه لیورپول ثبت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. In their distress, factories and workers engage in barter in a desperate effort to survive.
[ترجمه گوگل]در پریشانی خود، کارخانه‌ها و کارگران در تلاشی ناامیدکننده برای زنده ماندن، به مبادله مبادله می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در فلاکت، کارخانه ها و کارگران در یک تلاش ناامیدانه برای زنده ماندن به معامله می پردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

داد و ستد کالا (اسم)
barter

تهاتر (اسم)
clearing, barter, dicker

معاوضه (اسم)
exchange, barter

تهاتر کردن (فعل)
barter

پایاپای معامله کردن (فعل)
barter

تخصصی

[نساجی] پایاپای

انگلیسی به انگلیسی

• exchanging of goods and services; trade
exchange goods and services
if you barter goods, you exchange them for other goods, rather than selling them for money. verb here but can also be used as an uncount noun. e.g. metal discs and chains were used for barter.

پیشنهاد کاربران

Barter a better deal : معامله بهتری زدن
مثال؛
I bartered my old bicycle for a set of tools.
In a discussion about sustainable living, someone might say, “Bartering can help reduce waste and promote community. ”
A person looking to barter might post, “I have a collection of vinyl records to trade. Open to offers!”
معامله تهاتر ، معامله تهاتری کردن
Exchange goods for other goods
⭕️ معامله تهاتری یعنی چه ؟!
هر نوع معامله که در آن دو کالا، خدمت، محصول یا هر نوع مال دیگر مستقیم با یکدیگر مبادله شوند، معامله پایاپای یا تهاتر نامیده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

❎ مثلا در اخبار زده بود که عراق بدهی خرید گاز از ایران را با نفت می پردازد .
خب در این حالت یک معادله تهاتری صورت میگیره چون هر دو طرف با منابع و اجناس مختلف برای پرداخت بدهی موافق هستند .

پایاپاییدن.
barter ( اقتصاد )
واژه مصوب: معاملۀ پایاپای
تعریف: مبادلۀ کالا یا خدمات بدون ردوبدل شدن پول |||متـ . تهاتر
مبادله کالا به کالا که قبل از اختراع پول متداول بود.
Before money was invented people traded their goods in exchange for other services or goods
The woman bartered fish for spices in indian market
swap
تهاتر
دادو ستد کردن بدون دخالت پول یا سکه ای
مبادله ی کالا به کالا
معاوضه کردن

بپرس