barrow

/ˈbæroʊ//ˈbærəʊ/

معنی: توده، چرخ دستی، چرخ دوره گردها، کوه یخ، زنبه، قطعه عظیم یخ، پشته، کوه، تپه، خاک کش، خنازیر، ماهور
معانی دیگر: باروپوینت (شمالی ترین دماغه ی آلاسکا - امریکا)، رجوع شود به:، (تپه ی کوچکی که روی قبر بسازند) گورپشته، خوک اخته، چر  دستی، چر  دوره گردها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a flat, rectangular frame used for carrying a load, supported by handles at each end or handles at one end and a wheel at the other; wheelbarrow.
اسم ( noun )
• : تعریف: a burial mound.
مشابه: mound
اسم ( noun )
• : تعریف: a castrated hog.

جمله های نمونه

1. Barrow was positively obsequious to me until he learnt that I too was the son of a labouring man.
[ترجمه گوگل]بارو به طور مثبتی نسبت به من تعصب داشت تا اینکه متوجه شد من نیز پسر یک مرد زحمتکش هستم
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که متوجه شد که من هم پسر کارگری هستم، گور پشته به قدری obsequious می کرد که تا آن وقت متوجه شد که من هم پسر کارگری هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I usually dig in a small barrow load of compost in late summer.
[ترجمه گوگل]من معمولاً در اواخر تابستان در یک باروی کوچک کمپوست حفاری می کنم
[ترجمه ترگمان]من معمولا در یک چرخ دستی کوچک از کود گیاهی در اواخر تابستان حفاری می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Would you rather push the barrow or pull it?
[ترجمه گوگل]آیا ترجیح می دهید بارو را فشار دهید یا بکشید؟
[ترجمه ترگمان]تو ترجیح میدی که چرخ دستی رو هل بدی یا اون رو بکشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The old man lifted the barrow and trundled it away.
[ترجمه گوگل]پیرمرد کاسه را بلند کرد و آن را دور انداخت
[ترجمه ترگمان]پیرمرد چرخ دستی را برداشت و آن را کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Barrow had an inquisitive nature.
[ترجمه گوگل]بارو طبیعتی کنجکاو داشت
[ترجمه ترگمان]گور پشته طبیعت کنجکاو داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Although a barrow boy at heart, he had a yen for the finer things in life.
[ترجمه گوگل]اگرچه قلبش پسری بود، اما برای چیزهای خوب زندگی ینی داشت
[ترجمه ترگمان]با آن که یک پسر گور پشته در قلب بود ین ین ین ین ین ین ین علاقه داشت که به چیزهای finer زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Press the legs of the barrow into the sand but keep the wheel on the road so that it doesn't get stuck.
[ترجمه گوگل]پاهای بارو را به ماسه فشار دهید اما چرخ را روی جاده نگه دارید تا گیر نکند
[ترجمه ترگمان]پاهای the را روی شن فشار دهید، اما چرخ را روی جاده نگه دارید تا گیر نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He awoke several hours later to find Barrow slumped in a chair by his bedside, soft snoring noises droning from him.
[ترجمه گوگل]او چند ساعت بعد از خواب بیدار شد و بارو را دید که روی صندلی کنار تختش افتاده بود و صدای خروپف ملایمی از او شنیده می شد
[ترجمه ترگمان]چند ساعت بعد از خواب بیدار شد که بارو را روی یک صندلی کنار تختش ولو کرده بود و صدای خرخر مانندی از او به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And talking of supporters, you'd better lock your barrow.
[ترجمه گوگل]و صحبت از حامیان، شما بهتر است بار خود را قفل کنید
[ترجمه ترگمان]و صحبت از حامیان شما بهتره که barrow رو قفل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What are the educational issues in Barrow?
[ترجمه گوگل]مسائل آموزشی در بارو چیست؟
[ترجمه ترگمان]مسائل آموزشی در بارو چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The pixies clustered around the walls of the barrow turned their eyes to their Kelda.
[ترجمه گوگل]پیکسی هایی که دور دیوارهای بارو جمع شده بودند چشمشان را به کلدای خود معطوف کردند
[ترجمه ترگمان]جن های کوتوله دور دیواره ای گور جمع شدند و چشمانشان را به طرف Kelda برگرداندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At the time of his writing Barrow was a hamlet popular for bathers and with two large inns.
[ترجمه گوگل]بارو در زمان نوشتن او دهکده‌ای محبوب برای حمام‌کنندگان و دارای دو مسافرخانه بزرگ بود
[ترجمه ترگمان]در زمان نویسندگی، بارو، دهکده ای بود که برای استحمام و با دو مهمانخانه های بزرگ مشهور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He says that being at Barrow Wake does bring back bad memories.
[ترجمه گوگل]او می گوید که حضور در بارو ویک خاطرات بد را زنده می کند
[ترجمه ترگمان]او می گوید که بودن در گور پشته خاطرات بد را به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Typical occupations were street sweepers, barrow boys, forklift-loader drivers, or labourers.
[ترجمه گوگل]مشاغل معمولی عبارت بودند از رفتگرهای خیابانی، پسران بارو، رانندگان لیفتراک، یا کارگر
[ترجمه ترگمان]مشاغل نمونه عبارت بودند از sweepers، پسران barrow، رانندگان loader، یا کارگران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توده (اسم)
gross, stack, aggregate, accumulation, agglomeration, cumulation, mass, pile, lump, bulk, heap, volume, aggregation, hill, congeries, shock, block, wad, barrow, bloc, clot, cob, ruck, rick, dollop, conglomeration, cumulus, midden, riffraff, oodles, tump

چرخ دستی (اسم)
barrow, wheelbarrow, handwheel, handcart

چرخ دوره گردها (اسم)
barrow

کوه یخ (اسم)
barrow, berg

زنبه (اسم)
barrow

قطعه عظیم یخ (اسم)
barrow, berg

پشته (اسم)
stack, heap, hill, eminence, mound, barrow, embankment, hillock, knap, rick, toft, hummock, monticule

کوه (اسم)
mount, barrow, mountain

تپه (اسم)
top, hill, mound, mount, brae, barrow, mesa, ben, knurl, tumulus, tump

خاک کش (اسم)
barrow, harrow, laborer engaged in earthwork

خنازیر (اسم)
barrow, scrofula, boar, pig, swine

ماهور (اسم)
hill, mound, barrow, dale, knoll, rising ground

تخصصی

[عمران و معماری] فرغون - خاک کش
[زمین شناسی] حفرات موجود در رسوبات نرم در اثر حفاری موجودات، فرغون، خاک کش
[معدن] فرغون (ترابری)

انگلیسی به انگلیسی

• wheelbarrow, handcart; cart
a barrow is the same as a wheelbarrow.
a barrow is also a cart from which fruit or other goods are sold in the street.

پیشنهاد کاربران

۱. فرغون ۲. چرخ دستی. گاری دستی.
مثال:
He put the bricks in to the barrow.
او آجرها را در فرغون گذاشت.
ابزار آلات مختلف به انگلیسی:
toolbox = جعبه ابزار
bolt = پیچ 🔩
screw = پیچ
❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود
...
[مشاهده متن کامل]

nut = مهره
nail = میخ
washer = واشر
screwdriver = پیچ گوشتی 🪛
Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو
flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو
bradawl = درفش
wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار
adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه
pipe wrench = آچار شلاقی
hammer = چکش 🔨
claw = میخ کشِ چکش
mallet = پتک
saw / handsaw = اره 🪚
chainsaw = اره برقی
circular saw = اره گرد، اره چرخی
hacksaw = اره آهن بُر
coping saw = اره مویی
two man saw = اره دو دست
ax / axe =تبر 🪓
wirecutter = سیم چین
pliers = انبردست
needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک
angle grinder = سنگ فرز
drill = درل
electric drill = دریل برقی
bit = مته
paint roller = غلطک رنگ زنی
utility knife = کاتر، تیغ موکت بری
file = سوهان
flashlight = چراغ قوه 🔦
plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی
trowel = بیلچه
shovel = بیل
spade = بیل
❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید
plane = رنده نجاری
spirit level = تراز، تراز سنج
vice ( British ) / vise ( American ) = گیره
❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید
tape measure = متر ( نواری )
rake = چنگک
wheelbarrow / barrow = فرغون

barrow ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: گورتل
تعریف: گورتپه ای مختص بریتانیا
فرغون
تپه، تل، پشته
borrow میشه قرض گرفتن نه barrow
lend میشه قرض دادن
barrow یا wheelbarrow هم میشه چرخ دستی یا فرغون
معانی دیگه barrow هم میشه توده، پشته، گورپشته

قرض گرفتن
قرض دادن

بپرس