baroreceptor


(انتهای عصب که نسبت به فشار خون واکنش نشان می دهد و میزان گشادی عروق را تنظیم می کند) فشارگیر (baroceptor هم می گویند)، روانشناسى : گیرنده فشار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a nerve ending sensitive to blood pressure that helps regulate the dilation of blood vessels in the circulatory system.

جمله های نمونه

1. Our previous data demonstrate that impairment of arterial baroreceptor reflex (ABR) plays an independent role in hypertension target organ damage.
[ترجمه گوگل]داده های قبلی ما نشان می دهد که اختلال رفلکس گیرنده فشاری شریانی (ABR) نقش مستقلی در آسیب اندام هدف فشار خون بالا ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]داده های قبلی ما نشان می دهند که اختلال فشار arterial شریانی (ABR)نقش مستقلی در آسیب فشار خون عضو ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To evaluate effects of selective Bisoprolol on baroreceptor in patients with heart failure secondarycardiomyopathy ( DCM ).
[ترجمه گوگل]ارزیابی اثرات بیسوپرولول انتخابی بر گیرنده باروری در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی ثانویه کاردیومیوپاتی (DCM)
[ترجمه ترگمان]ارزیابی اثرات of انتخابی بر روی baroreceptor در بیماران با شکست قلبی secondarycardiomyopathy (DCM)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Carotid sinus and aortic arch baroreceptor reflex.
[ترجمه گوگل]رفلکس بارورسپتور سینوس کاروتید و قوس آئورت
[ترجمه ترگمان]سینوس حفره ای و دریچه آئورتی (واکنش)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Effect of arginine vasopressin (AVP) on the aortic baroreceptor activity of anesthetized rats was studied in 25 aorta arch-aortic nerve preparations.
[ترجمه گوگل]اثر آرژنین وازوپرسین (AVP) بر فعالیت بارورسپتور آئورت موش‌های بی‌هوش در 25 داروی عصب قوس آئورت آئورت مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاثیر of vasopressin (AVP)بر فعالیت دریچه آئورتی موش anesthetized در ۲۵ آئورت - دریچه آئورتی - آئورت مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The declination of baroreceptor reflex function is one of the important factor causing orthostatic intolerance after space flight.
[ترجمه گوگل]کاهش عملکرد رفلکس بارورسپتور یکی از عوامل مهم ایجاد عدم تحمل ارتواستاتیک پس از پرواز فضایی است
[ترجمه ترگمان]تابع بازتابی of یکی از عوامل مهم است که باعث عدم تحمل orthostatic بعد از پرواز فضایی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To evaluate effects of selective Bisoprolol on baroreceptor in patients with heart failure secondary to dilated cardiomyopathy (DCM).
[ترجمه گوگل]ارزیابی اثرات بیسوپرولول انتخابی بر گیرنده باروری در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی ثانویه به کاردیومیوپاتی متسع (DCM)
[ترجمه ترگمان]برای ارزیابی اثرات of انتخابی روی baroreceptor در بیماران با نارسایی قلبی ثانویه (DCM)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The changes of baroreceptor reflex, especially the disturbance of CNS regulation function are the main factors causing the decrease of orthostatic tolerance after bed rest.
[ترجمه گوگل]تغییرات رفلکس بارورسپتور به ویژه اختلال در عملکرد تنظیم CNS از عوامل اصلی کاهش تحمل ارتواستاتیک پس از استراحت در بستر است
[ترجمه ترگمان]تغییرات واکنش baroreceptor، به ویژه اختلال تابع مقررات CNS، عوامل اصلی هستند که باعث کاهش تحمل orthostatic پس از استراحت بس تر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rapid resetting of carotid sinus baroreceptor ( CSB ) daring bypotension was studied in 31 anesthetized cats.
[ترجمه گوگل]بازنشانی سریع گیرنده فشاری سینوس کاروتید (CSB) در 31 گربه بیهوش مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تنظیم مجدد سریع سینوس carotid (CSB)در ۳۱ anesthetized anesthetized مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this model, they observed that the impaired baroreceptor reflex and other critical functions normalized, as did blood pressure.
[ترجمه گوگل]در این مدل، آنها مشاهده کردند که رفلکس بارورسپتور مختل شده و سایر عملکردهای حیاتی مانند فشار خون عادی شده است
[ترجمه ترگمان]در این مدل، آن ها مشاهده کردند که اختلال baroreceptor impaired و دیگر کارکرده ای انتقادی نرمال شده، مانند فشار خون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pulmonary vascular is an effector of baroreceptor reflex, which can exert significant control of pulmonary resistance and capacitance after orthostatic challenge.
[ترجمه گوگل]عروق ریوی یک عامل رفلکس بارورسپتور است که می تواند کنترل قابل توجهی بر مقاومت و ظرفیت ریوی پس از چالش ارتواستاتیک اعمال کند
[ترجمه ترگمان]عروقی سیاه رگ ریوی از واکنش baroreceptor است که می تواند کنترل قابل توجهی از مقاومت ریوی و ظرفیت پس از یک چالش را اعمال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "We now have evidence that brain ACE2 plays a critical role in baroreceptor reflex function and, consequently, in the prevention of hypertension, " says Dr. Xia.
[ترجمه گوگل]دکتر شیا می گوید: «اکنون شواهدی داریم که نشان می دهد ACE2 مغز نقش مهمی در عملکرد رفلکس بارورسپتور و در نتیجه در پیشگیری از فشار خون بالا بازی می کند
[ترجمه ترگمان]دکتر Xia می گوید: \"ما اکنون شواهدی داریم که ACE۲ مغزی نقش مهمی در عملکرد واکنش baroreceptor ایفا می کند و در نتیجه، در پیش گیری از فشار خون\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Beat-to-beat short term regulation of blood pressure is provided by a spontaneous reflex called the baroreceptor reflex.
[ترجمه گوگل]تنظیم ضرب به ضرب کوتاه مدت فشار خون توسط یک رفلکس خود به خودی به نام رفلکس بارورسپتور فراهم می شود
[ترجمه ترگمان]تنظیم کوتاه مدت فشار خون تحت فشار یک واکنش به خودی به نام رفلکس baroreceptor ارایه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The inputs from the atrial volume receptor and carotid baroreceptor converge on the same neuron of the hypothalamus.
[ترجمه گوگل]ورودی های گیرنده حجم دهلیزی و بارورسپتور کاروتید روی همان نورون هیپوتالاموس همگرا می شوند
[ترجمه ترگمان]ورودی های from جلدی و carotid baroreceptor روی همان نورون هیپوتالاموس هم جمع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Current data showed that lowering of orthostatic tolerance after prolonged weightlessness is most likely due to change of baroreceptor reflex function.
[ترجمه گوگل]داده‌های فعلی نشان داد که کاهش تحمل ارتواستاتیک پس از بی‌وزنی طولانی‌مدت به احتمال زیاد به دلیل تغییر عملکرد رفلکس بارورسپتور است
[ترجمه ترگمان]داده های فعلی نشان داد که کاهش تحمل orthostatic بعد از بی وزنی، به احتمال زیاد به دلیل تغییر عملکرد بازتاب baroreceptor رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بارو رسپتور، گیرنده ی بارو یا گیرنده ی فشار: نوعی از گیرنده های مکانیکی هستند که امکان انتقال اطلاعات به دست آمده از فشار خون را در داخل سیستم عصبی خودمختار فراهم می کنند.
گیرنده فشار

بپرس