barometric pressure

/ˌbærəˈmetrɪkˈpreʃər//ˌbærəˈmetrɪkˈpreʃə/

معنی: فشار هوا، فشار جو
معانی دیگر: فشار جوی، فشار بارومتری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the pressure of the earth's atmosphere, as measured by a barometer; atmospheric pressure.

جمله های نمونه

1. There are several barometric pressure water bottles on the tea table in his drawing room.
[ترجمه گوگل]چند بطری آب با فشار هوا روی میز چای در اتاق پذیرایی او وجود دارد
[ترجمه ترگمان]چندین بطری آب فشار جوی بر روی میز چای در اتاق پذیرایی او وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By default, the Kestrel will record the barometric pressure and other settings hourly.
[ترجمه گوگل]به طور پیش فرض، Kestrel فشار هوا و سایر تنظیمات را هر ساعت ثبت می کند
[ترجمه ترگمان]به طور پیش فرض، kestrel فشار جوی و سایر تنظیمات ساعت را ضبط خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Many migraine sufferers say hot weather and low barometric pressure can act as triggers.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مبتلایان به میگرن می گویند هوای گرم و فشار هوای پایین می تواند به عنوان محرک عمل کند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مبتلایان به میگرن می گویند که هوای داغ و فشار جوی پایین می تواند به عنوان محرک عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The barometric pressure thirty point zero eight and rising.
[ترجمه گوگل]فشار بارومتری سی نقطه صفر هشت و در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]فشار جوی سی و هشت نقطه صفر و در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Electricity compensates for barometric pressure as well as system pressure variations.
[ترجمه گوگل]الکتریسیته فشار بارومتری و همچنین تغییرات فشار سیستم را جبران می کند
[ترجمه ترگمان]الکتریسیته برای فشار جوی و نیز تغییرات فشار سیستم جبران می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion: Under ureter mirror barometric pressure trajectory lithotrity security. Damages slightly. The effect is obvious.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: امنیت لیتوتریتی مسیر فشار هوای فشار آینه زیر حالب خسارات جزئی دارد اثر آشکار است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تحت ureter trajectory جوی تحت فشار جوی trajectory امنیتی خسارات کمی به بار آمد تاثیرش آشکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Manual measuring uses mercury column type sphygmomanometer or barometric pressure manner sphygmomanometer.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری دستی از فشارسنج ستونی جیوه ای یا فشارسنج فشاری فشارسنج استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری دستی از نوع زنگ mercury و یا رفتار فشار جوی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I have heard that swallows follow their insect prey and these feel happiest at a barometric pressure of about 1010 millibars.
[ترجمه گوگل]من شنیده ام که پرستوها طعمه حشرات خود را تعقیب می کنند و آنها در فشار بارومتری حدود 1010 میلی بار احساس شادی می کنند
[ترجمه ترگمان]شنیده ام که پرستوها شکار حشرات خود را دنبال می کنند و این احساس happiest را در فشار جوی about ۱۰۱۰ احساس می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many migraine migraine sufferers say, hot weather and low barometric pressure can add act as riggerstriggers.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مبتلایان به میگرن می گویند، هوای گرم و فشار هوای پایین می توانند به عنوان محرک عمل کنند
[ترجمه ترگمان]مبتلایان به میگرن بسیاری می گویند که هوای گرم و فشار جوی پایین می تواند به عنوان riggerstriggers عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many migraine sufferers say hot whether weather and low barometric pressure can act as triggers.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مبتلایان به میگرن می گویند که آیا آب و هوا و فشار هوای پایین می توانند به عنوان محرک عمل کنند یا خیر
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مبتلایان به میگرن می گویند که چه هوا و هم فشار جوی پایین می تواند به عنوان محرک عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many migraine's migraine sufferers say hot weather and low ( be ) matrix barometric pressure as triggers.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مبتلایان به میگرن می گویند هوای گرم و فشار هوای ماتریکس پایین ( be ) به عنوان محرک است
[ترجمه ترگمان]مبتلایان به میگرن بسیاری به میگرن می گویند که هوای گرم و فشار جوی پایین را به عنوان عامل تحریک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The environmental effects of temperature variation and buoyancy variability due to barometric pressure fluctuation can be arithmetically tared out of the weighing values.
[ترجمه گوگل]اثرات محیطی تغییرات دما و تغییرپذیری شناوری ناشی از نوسانات فشار هوا را می توان به صورت حسابی از مقادیر توزین حذف کرد
[ترجمه ترگمان]اثرات زیست محیطی تغییرات دما و تغییرات شناوری ناشی از نوسان فشار جوی می تواند arithmetically tared از مقادیر اندازه گیری شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many migraine suffers sufferers say hot weather and low barometric pressure can add act as triggers.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مبتلایان به میگرن می گویند که هوای گرم و فشار هوای پایین می توانند به عنوان محرک عمل کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از میگرن رنج می برند که می گویند آب و هوای داغ و فشار جوی پایین می تواند به عنوان ماشه عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many migraine suffers sufferers say hot weather and low barometric pressure can act as triggers.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مبتلایان به میگرن می گویند هوای گرم و فشار هوای پایین می تواند به عنوان محرک عمل کند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از میگرن رنج می برند که می گویند آب و هوای داغ و فشار جوی پایین می تواند به عنوان محرک عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فشار هوا (اسم)
barometric pressure

فشار جو (اسم)
barometric pressure

تخصصی

[شیمی] فشار هوا، فشار جوى، فشار بارومترى
[عمران و معماری] فشار بارومتریک
[برق و الکترونیک] فشار جو سنج فشار جو که توسط جو سنج انداره گرفته می شود .
[نفت] گیرنده فشار جو

انگلیسی به انگلیسی

• atmospheric pressure as shown by a barometer

پیشنهاد کاربران

بپرس