barium

/ˈberiəm//ˈbeəriəm/

معنی: فلز باریم، فلز دو ظرفیتی
معانی دیگر: (شیمی) باریم (عنصر شیمیایی نقره فام که به صورت کربنات یا سولفات یافت می شود - نشان: ba، وزن اتمی 137/33، شماره ی اتمی: 56، چگالی: 3/5، نقطه ی گداز: 729c، نقطه ی جوش: 1640c)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a chemical element of the alkaline-earth group that has fifty-seven protons in each nucleus and that is usu. found in compounds such as salts. (symbol: Ba)
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or containing barium or barium sulfate.

- a barium enema
[ترجمه گوگل] تنقیه باریم
[ترجمه ترگمان] یه تنقیه باریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The gastrointestinal investigations comprised sigmoidoscopy, barium enema and upper intestinal endoscopy as these are most readily available in the United Kingdom.
[ترجمه گوگل]بررسی‌های گوارشی شامل سیگموئیدوسکوپی، تنقیه باریم و آندوسکوپی روده فوقانی است، زیرا این موارد در بریتانیا به راحتی در دسترس هستند
[ترجمه ترگمان]تحقیقات معده و روده شامل sigmoidoscopy، barium enema و روده ای فوقانی بیشتر است، چرا که این مواد به راحتی در انگلستان در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was in the process of administering a barium enema.
[ترجمه گوگل]من در حال تزریق باریم تنقیه بودم
[ترجمه ترگمان]من در فرآیند مدیریت a barium بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A barium enema performed at seven years disease duration showed recurrent polyps.
[ترجمه گوگل]تنقیه باریمی که در طول هفت سال بیماری انجام شد، پولیپ عود کننده را نشان داد
[ترجمه ترگمان]A barium که در مدت هفت سال انجام شد، polyps بازگشتی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Barium follow through examination showed a normal mucosal pattern in the graft.
[ترجمه گوگل]باریم از طریق بررسی الگوی مخاطی طبیعی در پیوند نشان داد
[ترجمه ترگمان]پس از معاینه، یک الگوی mucosal نرمال در the نشان داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the Somogyi-Nelson procedure, barium hydroxide a d zinc sulfate are used to precipitate proteins.
[ترجمه گوگل]در روش Somogyi-Nelson، از هیدروکسید باریم و سولفات روی برای رسوب دادن پروتئین ها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در روش Somogyi - نلسون، سولفات باریم با سولفات روی به پروتیین ها استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Barium follow-through, gastroscopy, sigmoidoscopy, barium enema, abdominal ultrasound scan, and chest radiograph were all normal.
[ترجمه گوگل]پیگیری باریم، گاستروسکوپی، سیگموئیدوسکوپی، تنقیه باریم، اسکن اولتراسوند شکم و رادیوگرافی قفسه سینه همه نرمال بودند
[ترجمه ترگمان]Barium، through، sigmoidoscopy باریم، enema باریم برای اسکن فراصوت و عکس سینه، همه چیز عادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This study, however, showed increased use of barium meal examinations, from 46 during 1974-to 86 during 1988-9
[ترجمه گوگل]با این حال، این مطالعه افزایش استفاده از آزمایشات وعده غذایی باریم را از 46 مورد در سال 1974 به 86 در طول 1988-9 نشان داد
[ترجمه ترگمان]با این حال، این مطالعه افزایش استفاده از امتحانات آرد barium را از ۴۶ نفر در طول سال ۱۹۷۴ تا ۸۶ نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If dysphagia persisted despite dilatation, barium swallow examination was undertaken to assess the oesophageal lumen.
[ترجمه گوگل]اگر با وجود اتساع، دیسفاژی ادامه داشت، معاینه بلع باریم برای ارزیابی لومن مری انجام می‌شد
[ترجمه ترگمان]اگر dysphagia با وجود dilatation پافشاری می کرد، باریم swallow برای ارزیابی the oesophageal انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A barium meal confirmed a hiatus hernia but the chest pain continued to infiltrate my left arm.
[ترجمه گوگل]یک وعده غذایی باریم فتق هیاتوس را تایید کرد اما درد قفسه سینه همچنان به بازوی چپ من نفوذ کرد
[ترجمه ترگمان]یک غذای باریم برای قطع کردن فتق قطع شد، اما درد سینه همچنان به داخل بازوی چپم فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Barium studies seem to be insensitive to microscopic involvement and may detect only more severe cases.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مطالعات باریم نسبت به درگیری میکروسکوپی حساس نیستند و ممکن است فقط موارد شدیدتر را تشخیص دهند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که مطالعات باریوم نسبت به مشارکت میکروسکوپی حساس بوده و ممکن است تنها موارد شدیدتر را شناسایی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Of course, if colonoscopy is used instead of barium enema there would be no need for a separate sigmoidoscopy.
[ترجمه گوگل]البته اگر به جای تنقیه باریم از کولونوسکوپی استفاده شود، نیازی به سیگموئیدوسکوپی جداگانه نیست
[ترجمه ترگمان]البته، اگر کولونوسکپی به جای سولفات باریم به کار رود، نیازی به a جداگانه وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the other 14 patients, barium studies of the small and large intestine did not show any mechanical obstruction.
[ترجمه گوگل]در 14 بیمار دیگر، مطالعات باریم روی روده کوچک و بزرگ هیچ گونه انسداد مکانیکی را نشان نداد
[ترجمه ترگمان]در دیگر ۱۴ بیمار، باریم در روده کوچک و بزرگ هیچ گونه انسداد مکانیکی را نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Barium meal showed a filling defect in the prepyloric region.
[ترجمه گوگل]کنجاله باریم نقص پر شدن را در ناحیه پرپیلور نشان داد
[ترجمه ترگمان]غذای باریوم یک نقص پر کننده را در منطقه prepyloric نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A barium meal showed no definite abnormality.
[ترجمه گوگل]یک وعده غذایی باریم هیچ ناهنجاری مشخصی را نشان نداد
[ترجمه ترگمان]غذای باریم هم ناهنجاری مشخصی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A small bowel barium meal and colonoscopy were performed in eight cases and gastric endosonography was performed in one patient.
[ترجمه گوگل]در 8 مورد کنجاله باریم روده کوچک و کولونوسکوپی و در یک بیمار آندوسونوگرافی معده انجام شد
[ترجمه ترگمان]یک غذای روده کوچک و کولونوسکپی در هشت مورد انجام شد و endosonography شکمی در یک بیمار انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فلز باریم (اسم)
barium

فلز دو ظرفیتی (اسم)
barium

تخصصی

[شیمی] باریم - عنصر شیمیایی نقره فام که به صورت کربنات یا سولفات یافت می شود
[برق و الکترونیک] باریم ( Ba ) عنصر فلزی سفید - نقره ای با عدد اتمی 56 و وزن اتمی 4/137 . واکنش فعالی در برابر هوای مرطوب و دیوکسید کربن دارد . به عنوان عامل گاززدار در لامپهای الکترونی به کار می رود و در صورت آلیاژشدن با نیکل، در کاتدهای داغ الکترون گسیل می کند .

انگلیسی به انگلیسی

• (ba) white metallic element (chemistry)
barium is a soft, silvery-white metal.

پیشنهاد کاربران

بپرس