اسم ( noun )
• (1) تعریف: the range of the male voice that is intermediate between tenor and bass.
- Baritone is a comfortable range for many men.
[ترجمه گوگل] باریتون یک محدوده راحت برای بسیاری از مردان است
[ترجمه ترگمان] baritone برای بسیاری از مردان محدوده راحتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] baritone برای بسیاری از مردان محدوده راحتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a singer whose voice is in this range.
- My brother is a tenor and my father is a baritone.
[ترجمه گوگل] برادرم تنور و پدرم باریتون است
[ترجمه ترگمان] برادر من یه تنور است و پدرم بم نزله یک آواز بم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برادر من یه تنور است و پدرم بم نزله یک آواز بم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a large, deep-toned, valved brass wind instrument, used esp. in military or marching bands.
- She can play both the tuba and the baritone.
[ترجمه گوگل] او می تواند هم توبا و هم باریتون بنوازد
[ترجمه ترگمان] اون می تونه شیپور زنه و صداش رو بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون می تونه شیپور زنه و صداش رو بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or having the range of a baritone.
- His voice is not quite low enough to sing bass, but he is comfortable with baritone parts.
[ترجمه گوگل] صدای او به اندازه کافی پایین نیست که بتواند بیس بخواند، اما با قطعات باریتون راحت است
[ترجمه ترگمان] صدای او به اندازه کافی کوتاه نیست که با صدای بم آواز بخواند، اما با صدای بم راحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] صدای او به اندازه کافی کوتاه نیست که با صدای بم آواز بخواند، اما با صدای بم راحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید