barge in

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to interrupt or intrude, esp. clumsily or impolitely.
مشابه: intrude

- He just barged in without an invitation.
[ترجمه گوگل] او فقط بدون دعوت نامه وارد شد
[ترجمه ترگمان] بی اجازه وارد خانه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I'm sorry to barge in like this, but I have a problem I hope you can solve.
[ترجمه گوگل]متاسفم که اینجوری وارد میشم ولی یه مشکلی دارم امیدوارم بتونی حلش کنی
[ترجمه ترگمان]متاسفم که سرزده مزاحم شدم، اما یک مشکل دارم که امیدوارم بتونی حل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I hated to barge in without an invitation.
[ترجمه گوگل]از اینکه بدون دعوت نامه وارد شوم متنفر بودم
[ترجمه ترگمان]از اینکه بدون دعوت وارد شوم از سرزده داخل شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't barge in where you're not wanted.
[ترجمه گوگل]در جایی که مورد نظرتان نیست، بار نزنید
[ترجمه ترگمان]به جایی که نمی خوای وارد شو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't barge in on a conversation.
[ترجمه گوگل]وارد مکالمه نشوید
[ترجمه ترگمان]سر صحبت را باز نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. 'Sorry to barge in on your cosy evening,' James said.
[ترجمه گوگل]جیمز گفت: "متأسفم که در شب دنج شما وارد شدم "
[ترجمه ترگمان]جیمز گفت: متاسفم که در آن شب cosy سرزده وارد شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sorry to barge in, but I couldn't help overhearing what you were saying.
[ترجمه گوگل]متاسفم که وارد شدم، اما نتوانستم حرف شما را نشنوم
[ترجمه ترگمان]متاسفم که سرزده وارد شدم، اما نتوانستم جلوی حرف های شما را بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I didn't barge in on your dinner to ask you about Tynan.
[ترجمه گوگل]من در شام شما هجوم نیاوردم تا در مورد تینان از شما بپرسم
[ترجمه ترگمان]من سرزده آمدم تا از شما درباره Tynan سوال کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Eric left the barge in a hurry.
[ترجمه گوگل]اریک با عجله کشتی را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]اریک با عجله قایق رو ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fortuna escaped the destruction of the sail barge in a small private skiff.
[ترجمه گوگل]فورتونا در یک اسکیف خصوصی کوچک از نابودی کشتی بادبانی فرار کرد
[ترجمه ترگمان]فورچونا ماژور از کشتی بادبانی کوچک در یک قایق کوچک خصوصی فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You don't want to barge in there and demandinformation about your Tommy.
[ترجمه گوگل]شما نمی خواهید وارد آنجا شوید و در مورد تامی خود اطلاعات بخواهید
[ترجمه ترگمان]تو که نمی خوای بری اونجا و در مورد تامی حرف بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Oil leaking from a barge in the Mississippi River poses a hazard to the drinking water of New Orleans.
[ترجمه گوگل]نشت نفت از یک بارج در رودخانه می سی سی پی برای آب آشامیدنی نیواورلئان خطری ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]نشت نفت از یک قایق در رودخانه می سی سی پی، خطری برای آب آشامیدنی نیواورلئان به شمار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'm sorry to barge in like this, but I need ur help with a problem.
[ترجمه گوگل]متاسفم که اینطوری وارد شدم، اما برای مشکلی به کمک شما نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]متاسفم که از این کار خوشم آمد، اما من به کمک احتیاج دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sorry to barge in, but it's an emergency.
[ترجمه گوگل]متاسفم که وارد شدم، اما این یک اورژانس است
[ترجمه ترگمان]ببخشید که سرزده اومدم، اما اضطراریه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm sorry to barge in like this, but I need your help with a problem.
[ترجمه گوگل]متاسفم که اینجوری وارد شدم، اما برای مشکلی به کمک شما نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]متاسفم که سرزده مزاحم شدم، اما به کمکت احتیاج دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• intrude, burst in, interrupt rudely

پیشنهاد کاربران

Sorry to barge in
ببخشید سر زده مزاحم شدم
I am in a session right now
You can not just come in here and barge in on me
من تو یه جلسه ام و تو نمی تونی یهو بی اجازه وارد بشی
بدون اجازه و دعوت اومدن
به معنی پریدن در صحبت کسی هم میشه.
I was getting angry because she kept barging in on our conversation.
بی اجازه و سر زده وارد شدن
To enter abruplty or rudely
Who asked you to barge into our conversation
با بی ادبی وسرزده وارد شدن، مزاحم شدن
اگر در شرایطی که ندانسته و ناخداگاه و از روی غیر عمدی به حریم شخصی یک نفر ( اتاق شخصی و . . . ) و به شرطی که طرف هم اطلاعی از حضور غیر مترقبه شما نداشته باشد ) استفاده میشه. بدون دعوت به جایی رفتن ( شاید این معنی بهترین معنی برای این اصطلاح باشه ) . در نزدن و وارد اتاق کسی شدن.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال : ?your just barge in here, and you don't knock
بدون اجازه وارد شدی و در نزدی؟
i wish you'd knock instead of just barging in.
ای کاش در میزدی قبل از اینکه سرت رو مینداختی پایین و میومدی تو اتاق.

بپرس