barge

/ˈbɑːrdʒ//bɑːdʒ/

معنی: دوبه، کرجی، با قایق حمل کردن
معانی دیگر: قایق ته پهن، کلک، طراد، کشتی بزرگ تفریحی، (با طراد) حمل کردن، (وارد یا خارج محلی شدن) با بی ادبی، سرزده و گستاخ وار آمدن یا رفتن، تنه زدن به، هل دادن، خوردن به (با into)، (نیروی دریایی امریکا) ناوچه ی ویژه ی افسر ارشد (از سروان بالاتر)، (خودمانی) قایق قراضه، آهسته و به طور بی قواره حرکت کردن، سرزده وارد شدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large, long, flat-bottomed boat that is used for carrying freight.

- The slow-moving barge, towed by two tugboats, was carrying coal up the river.
[ترجمه گوگل] بارج کند حرکت که توسط دو یدک‌کش یدک‌کشیده می‌شد، زغال سنگ را به بالای رودخانه می‌برد
[ترجمه ترگمان] قایق آهسته حرکت که توسط دو tugboats یدک کشیده شده بود، زغال سنگ را حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a large boat used in state ceremonies.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: barges, barging, barged
• : تعریف: to transport in a flat-bottomed boat that is pushed or towed.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
عبارات: barge in
• : تعریف: to move clumsily, with a tendency to bump into things.

جمله های نمونه

1. barge traffic on karoon
رفت و آمد طرادها در رود کارون

2. the barge cleared the bridge
کشتی از (زیر) پل رد شد.

3. the barge cleopatra sat on was of beaten gold
کرجی که کلئوپاترا بر آن سوار بود از طلای مزین ساخته شده بود.

4. a dumb barge
کرجی از راه افتاده

5. i hope next time he will have enough civility not to barge in before knocking
امیدوارم بار دیگر آنقدر ادب داشته باشد که در نزده داخل نشود.

6. A barge was about a hundred yards away, waiting to return seaward.
[ترجمه گوگل]یک بارج حدود صد یارد دورتر بود و منتظر بازگشت به سمت دریا بود
[ترجمه ترگمان]یک قایق در حدود یک صد یارد آن طرف تر بود و منتظر بازگشت به طرف دریا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm sorry to barge in like this, but I have a problem I hope you can solve.
[ترجمه گوگل]متاسفم که اینجوری وارد میشم ولی یه مشکلی دارم امیدوارم بتونی حلش کنی
[ترجمه ترگمان]متاسفم که سرزده مزاحم شدم، اما یک مشکل دارم که امیدوارم بتونی حل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I wouldn't touch it with a barge pole.
[ترجمه گوگل]من آن را با میله بارج لمس نمی کنم
[ترجمه ترگمان]با یک قایق موتوری به آن دست نمی زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I hated to barge in without an invitation.
[ترجمه گوگل]از اینکه بدون دعوت نامه وارد شوم متنفر بودم
[ترجمه ترگمان]از اینکه بدون دعوت وارد شوم از سرزده داخل شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The barge moved slowly along the canal.
[ترجمه گوگل]بارج به آرامی در طول کانال حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]قایق آهسته در امتداد نهر پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Students tried to barge into the secretariat buildings.
[ترجمه گوگل]دانشجویان سعی کردند وارد ساختمان دبیرخانه شوند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان تلاش کردند تا وارد ساختمان دبیرخانه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't barge in on a conversation.
[ترجمه گوگل]وارد مکالمه نشوید
[ترجمه ترگمان]سر صحبت را باز نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The barge was loaded up with coal.
[ترجمه گوگل]بارج با زغال سنگ بارگیری شد
[ترجمه ترگمان]قایق پر از زغال شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sorry to barge in, but I couldn't help overhearing what you were saying.
[ترجمه گوگل]متاسفم که وارد شدم، اما نتوانستم حرف شما را نشنوم
[ترجمه ترگمان]متاسفم که سرزده وارد شدم، اما نتوانستم جلوی حرف های شما را بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوبه (اسم)
barge, lighterage

کرجی (اسم)
boat, barge, carvel, hoy, bark, barque, barquentine

با قایق حمل کردن (فعل)
barge

تخصصی

[حسابداری] دوبه
[عمران و معماری] بارکش شناور - کرجی
[نفت] دوبه

انگلیسی به انگلیسی

• flat-bottomed freight boat
transport freight in a barge
if you barge into a place or person, you rush into it or push past them in a rude or rough way.
a barge is a boat with a flat bottom, used for carrying heavy loads.
if you barge in, you rudely interrupt what someone else is doing or saying; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

بارج
دوبه، کرجی، با قایق حمل کردن، سرزده وارد شدن، بازرگانی: قایق، لنج، ورزش: تخته بزرگ موج سواری، علوم نظامی: تراده شناور، علوم دریایی: syn : dumb lighter
دوبه، کرجی
لانگمن دیکشنری :
۱ _ قایق باری
Boat with a flat bottom
۲ _ تنه زدن
Move heavily and rudely
به معنی: یه قایق بزرگ یا کشتی که سطحش صاف و مسطحه و واسه حمل بار استفاده میشه.
لانا دل ری Lana del rey توی آهنگ YES TO HEAVEN یه جا میگه:
like a barge at sea, in the storm I stay clear
☆این آهنگ، آهنگ آروم و زیبایی هست و پیشنهاد میشه☆
قایق باری
barge
barge ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: دوبه
تعریف: شناوری با کف مسطح که عرشۀ آن ممکن است دارای انبار باشد؛ اکثر این شناورها به وسیلۀ شناور دیگری یدک می‏شوند، اما برخی دارای نیروی کِشنده هستند و از آنها برای حمل بار در آبراه های ساحلی استفاده می‏شود
کشتی ته پهن قایق باری و. . . .
امیر آقا اون barge in هست!
barge یعنی قایق باری
سرزده وارد شدن
قایق ته پهن، کشتی بزرگ برای حمل بار یا کانتینر های بزرگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس