bargaining

جمله های نمونه

1. a bargaining counter
عامل برابر ساز در مذاکرات (یا معاملات)

2. i think bargaining over price is a bad custom
به نظر من چانه زدن سر قیمت رسم بدی است.

3. The women are bargaining with the dealers for the property.
[ترجمه گوگل]زنان در حال معامله با دلالان برای اموال هستند
[ترجمه ترگمان]این زنان با فروشندگان برای این ملک دست و پنجه نرم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm bargaining on your help to drive us to the airport.
[ترجمه گوگل]من در حال چانه زنی برای کمک شما هستم تا ما را به فرودگاه برسانید
[ترجمه ترگمان]من دارم به کمک شما برای رانندگی به فرودگاه کمک می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He spent hours bargaining for the valuable watch.
[ترجمه گوگل]او ساعت ها صرف چانه زدن برای این ساعت ارزشمند کرد
[ترجمه ترگمان]ساعت ها مشغول معامله با ارزش آن ساعت با ارزش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After much hard bargaining we reached an agreement.
[ترجمه h.asgari] بعد از چانه زنی بسیار سخت، ما به یک توافق رسیدیم
|
[ترجمه گوگل]پس از چانه زنی بسیار سخت به توافق رسیدیم
[ترجمه ترگمان]پس از مذاکرات بسیار سخت به توافق رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There will be some hard bargaining before an agreement is reached.
[ترجمه گوگل]قبل از دستیابی به توافق، چانه زنی سختی وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]مذاکرات سختی پیش از رسیدن به توافق وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was bargaining with the salesman.
[ترجمه گوگل]داشت با فروشنده چانه می زد
[ترجمه ترگمان]داشت با فروشنده معامله می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dealer spent hours bargaining for the painting.
[ترجمه گوگل]فروشنده ساعت ها برای خرید نقاشی چانه زد
[ترجمه ترگمان]فروشنده ساعت ها به چانه زدن برای نقاشی می پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Collective bargaining was viewed as the alpha and omega of trade unionism.
[ترجمه گوگل]چانه زنی جمعی به عنوان آلفا و امگا اتحادیه گرایی تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]داد و ستد جمعی به عنوان آلفا و امگا of تجاری تلقی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Missiles were used as a bargaining chip in negotiations for economic aid.
[ترجمه گوگل]در مذاکرات برای کمک اقتصادی از موشک ها به عنوان ابزار چانه زنی استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]موشک ها به عنوان یک چیپ چانه در مذاکرات برای کمک اقتصادی مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After some tough bargaining, we finally agreed on a deal.
[ترجمه گوگل]پس از چانه زنی های سخت، بالاخره بر سر یک معامله به توافق رسیدیم
[ترجمه ترگمان]بعد از چانه زدن های سخت، بالاخره توافق کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rising unemployment has diminished the bargaining power of people with jobs.
[ترجمه گوگل]افزایش بیکاری قدرت چانه زنی افراد دارای شغل را کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]افزایش بیکاری، قدرت چانه زنی افراد با شغل را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was bargaining about the goods in the market.
[ترجمه گوگل]او در مورد کالاهای موجود در بازار چانه زنی می کرد
[ترجمه ترگمان]درباره اجناس در بازار چانه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This will increase the bargaining power of management in wage negotiations.
[ترجمه گوگل]این باعث افزایش قدرت چانه زنی مدیریت در مذاکرات دستمزد می شود
[ترجمه ترگمان]این باعث افزایش قدرت چانه زنی مدیریت در مذاکرات حقوقی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنعت] چانه زدن، داد و ستد، معامله کردن

انگلیسی به انگلیسی

• negotiating, haggling

پیشنهاد کاربران

قدرت چانه زنی
معامله ، چک و چونه
تخفیف گرفتن
چونه زدن
bargaining ( اعتیاد )
واژه مصوب: چانه زنی
تعریف: یکی از انواع رایج انکار که در آن فرد می کوشد تا با تغییر در رفتارهای اعتیادی یا مقدار مصرف الکل و مواد با به تعویق انداختن زمان ترک، همچنان به اعتیاد خود ادامه بدهد
کنارآمدن
چانه زنی
چانه زدن
چانه زدن
جر و بحث با خود
کشمکش
چانه زدن

بپرس