bargaining power

/ˈbɑːrɡənɪŋ paʊər//ˈbɑːrɡənɪŋ paʊər/

جمله های نمونه

1. Rising unemployment has diminished the bargaining power of people with jobs.
[ترجمه گوگل]افزایش بیکاری قدرت چانه زنی افراد دارای شغل را کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]افزایش بیکاری، قدرت چانه زنی افراد با شغل را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This will increase the bargaining power of management in wage negotiations.
[ترجمه گوگل]این باعث افزایش قدرت چانه زنی مدیریت در مذاکرات دستمزد می شود
[ترجمه ترگمان]این باعث افزایش قدرت چانه زنی مدیریت در مذاکرات حقوقی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The smaller states' efforts to exercise their collective bargaining power against multinationals have failed.
[ترجمه گوگل]تلاش های کشورهای کوچکتر برای اعمال قدرت چانه زنی جمعی خود علیه شرکت های چندملیتی شکست خورده است
[ترجمه ترگمان]دولت های کوچک تر می کوشند تا قدرت چانه زنی جمعی خود را علیه شرکت های چندملیتی انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their efforts to exercise collective bargaining power against multinational companies have failed.
[ترجمه گوگل]تلاش های آنها برای اعمال قدرت چانه زنی جمعی علیه شرکت های چند ملیتی شکست خورده است
[ترجمه ترگمان]تلاش های آن ها برای اعمال قدرت چانه زنی جمعی در برابر شرکت های چند ملیتی، شکست خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Naturally this bargaining power was not constant.
[ترجمه گوگل]طبیعتاً این قدرت چانه زنی ثابت نبود
[ترجمه ترگمان]طبیعتا این چانه زدن ثابت نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In a competitive market the bargaining power of the owner of a particular commodity is limited.
[ترجمه گوگل]در بازار رقابتی، قدرت چانه زنی صاحب یک کالای خاص محدود است
[ترجمه ترگمان]در یک بازار رقابتی، قدرت چانه زنی صاحب یک کالای خاص محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The root of these accommodations is the bargaining power possessed by state enterprises.
[ترجمه گوگل]ریشه این تسهیلات، قدرت چانه زنی است که در اختیار شرکت های دولتی است
[ترجمه ترگمان]ریشه این امکانات، قدرت چانه زنی شرکت های دولتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The commune provided some marginal bargaining power for the peasantry since concerted resistance could not be lightly dismissed.
[ترجمه گوگل]کمون مقداری قدرت چانه زنی حاشیه ای را برای دهقانان فراهم کرد، زیرا نمی توان مقاومت هماهنگ را به راحتی نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان]کمون یک قدرت چانه زنی حاشیه ای برای کشاورزان فراهم آورد، زیرا مقاومت هماهنگ را نمی توان به آسانی رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Western bargaining power had been eliminated.
[ترجمه گوگل]قدرت چانه زنی غرب از بین رفته بود
[ترجمه ترگمان]قدرت چانه زنی غرب حذف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By tilting bargaining power towards labour, it encouraged big pay claims.
[ترجمه گوگل]با انحراف قدرت چانه زنی به سمت نیروی کار، مطالبات دستمزد بزرگ را تشویق کرد
[ترجمه ترگمان]با خم کردن قدرت چانه زدن به نیروی کار، این کار ادعاهای خسارت بزرگی را تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This bargaining power is likely to push the real value of a deal through the £4 million barrier.
[ترجمه گوگل]این قدرت چانه زنی احتمالاً ارزش واقعی یک معامله را از مرز 4 میلیون پوند عبور می دهد
[ترجمه ترگمان]این قدرت چانه زنی به احتمال زیاد ارزش واقعی یک معامله را از طریق ۴ میلیون پوند به جلو می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also, this could give consumers more bargaining power when buying diamonds.
[ترجمه گوگل]همچنین، این می تواند به مصرف کنندگان قدرت چانه زنی بیشتری در هنگام خرید الماس بدهد
[ترجمه ترگمان]هم چنین این می تواند به مصرف کنندگان قدرت چانه زدن بیشتری در هنگام خرید الماس بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Banks have no bargaining power, the resulting decline in loan proceeds will be.
[ترجمه گوگل]بانک ها هیچ قدرت چانه زنی ندارند، در نتیجه کاهش درآمد وام خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بانک ها هیچ قدرت چانه زنی ندارند، کاهش حاصل از درآمده ای وام نیز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fewer workers mean more bargaining power.
[ترجمه گوگل]کارگران کمتر به معنای قدرت چانه زنی بیشتر است
[ترجمه ترگمان]کارگران کمتری به معنای چانه زدن بیشتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Two factors, however, may boost Inuit bargaining power.
[ترجمه گوگل]با این حال، دو عامل ممکن است قدرت چانه زنی اینویت را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، دو عامل ممکن است قدرت چانه زنی Inuit را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• total advantages which one can offer in a negotiation

پیشنهاد کاربران

قدرت چانه زنی قابلیت نسبی طرفین در یک وضعیت برای تأثیرگذاری بر یکدیگر است. اگر هر دو طرف در یک مناظره در یک جایگاه برابر باشند، آنگاه قدرت چانه زنی شان برابر خواهد بود
قدرت معاملاتی
قدرت چانه زنی

بپرس