1. Rising unemployment has diminished the bargaining power of people with jobs.
[ترجمه گوگل]افزایش بیکاری قدرت چانه زنی افراد دارای شغل را کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]افزایش بیکاری، قدرت چانه زنی افراد با شغل را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افزایش بیکاری، قدرت چانه زنی افراد با شغل را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This will increase the bargaining power of management in wage negotiations.
[ترجمه گوگل]این باعث افزایش قدرت چانه زنی مدیریت در مذاکرات دستمزد می شود
[ترجمه ترگمان]این باعث افزایش قدرت چانه زنی مدیریت در مذاکرات حقوقی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این باعث افزایش قدرت چانه زنی مدیریت در مذاکرات حقوقی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The smaller states' efforts to exercise their collective bargaining power against multinationals have failed.
[ترجمه گوگل]تلاش های کشورهای کوچکتر برای اعمال قدرت چانه زنی جمعی خود علیه شرکت های چندملیتی شکست خورده است
[ترجمه ترگمان]دولت های کوچک تر می کوشند تا قدرت چانه زنی جمعی خود را علیه شرکت های چندملیتی انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت های کوچک تر می کوشند تا قدرت چانه زنی جمعی خود را علیه شرکت های چندملیتی انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Their efforts to exercise collective bargaining power against multinational companies have failed.
[ترجمه گوگل]تلاش های آنها برای اعمال قدرت چانه زنی جمعی علیه شرکت های چند ملیتی شکست خورده است
[ترجمه ترگمان]تلاش های آن ها برای اعمال قدرت چانه زنی جمعی در برابر شرکت های چند ملیتی، شکست خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تلاش های آن ها برای اعمال قدرت چانه زنی جمعی در برابر شرکت های چند ملیتی، شکست خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Naturally this bargaining power was not constant.
[ترجمه گوگل]طبیعتاً این قدرت چانه زنی ثابت نبود
[ترجمه ترگمان]طبیعتا این چانه زدن ثابت نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طبیعتا این چانه زدن ثابت نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In a competitive market the bargaining power of the owner of a particular commodity is limited.
[ترجمه گوگل]در بازار رقابتی، قدرت چانه زنی صاحب یک کالای خاص محدود است
[ترجمه ترگمان]در یک بازار رقابتی، قدرت چانه زنی صاحب یک کالای خاص محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در یک بازار رقابتی، قدرت چانه زنی صاحب یک کالای خاص محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The root of these accommodations is the bargaining power possessed by state enterprises.
[ترجمه گوگل]ریشه این تسهیلات، قدرت چانه زنی است که در اختیار شرکت های دولتی است
[ترجمه ترگمان]ریشه این امکانات، قدرت چانه زنی شرکت های دولتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ریشه این امکانات، قدرت چانه زنی شرکت های دولتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The commune provided some marginal bargaining power for the peasantry since concerted resistance could not be lightly dismissed.
[ترجمه گوگل]کمون مقداری قدرت چانه زنی حاشیه ای را برای دهقانان فراهم کرد، زیرا نمی توان مقاومت هماهنگ را به راحتی نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان]کمون یک قدرت چانه زنی حاشیه ای برای کشاورزان فراهم آورد، زیرا مقاومت هماهنگ را نمی توان به آسانی رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کمون یک قدرت چانه زنی حاشیه ای برای کشاورزان فراهم آورد، زیرا مقاومت هماهنگ را نمی توان به آسانی رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Western bargaining power had been eliminated.
[ترجمه گوگل]قدرت چانه زنی غرب از بین رفته بود
[ترجمه ترگمان]قدرت چانه زنی غرب حذف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قدرت چانه زنی غرب حذف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. By tilting bargaining power towards labour, it encouraged big pay claims.
[ترجمه گوگل]با انحراف قدرت چانه زنی به سمت نیروی کار، مطالبات دستمزد بزرگ را تشویق کرد
[ترجمه ترگمان]با خم کردن قدرت چانه زدن به نیروی کار، این کار ادعاهای خسارت بزرگی را تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با خم کردن قدرت چانه زدن به نیروی کار، این کار ادعاهای خسارت بزرگی را تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This bargaining power is likely to push the real value of a deal through the £4 million barrier.
[ترجمه گوگل]این قدرت چانه زنی احتمالاً ارزش واقعی یک معامله را از مرز 4 میلیون پوند عبور می دهد
[ترجمه ترگمان]این قدرت چانه زنی به احتمال زیاد ارزش واقعی یک معامله را از طریق ۴ میلیون پوند به جلو می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این قدرت چانه زنی به احتمال زیاد ارزش واقعی یک معامله را از طریق ۴ میلیون پوند به جلو می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Also, this could give consumers more bargaining power when buying diamonds.
[ترجمه گوگل]همچنین، این می تواند به مصرف کنندگان قدرت چانه زنی بیشتری در هنگام خرید الماس بدهد
[ترجمه ترگمان]هم چنین این می تواند به مصرف کنندگان قدرت چانه زدن بیشتری در هنگام خرید الماس بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هم چنین این می تواند به مصرف کنندگان قدرت چانه زدن بیشتری در هنگام خرید الماس بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Banks have no bargaining power, the resulting decline in loan proceeds will be.
[ترجمه گوگل]بانک ها هیچ قدرت چانه زنی ندارند، در نتیجه کاهش درآمد وام خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بانک ها هیچ قدرت چانه زنی ندارند، کاهش حاصل از درآمده ای وام نیز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بانک ها هیچ قدرت چانه زنی ندارند، کاهش حاصل از درآمده ای وام نیز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Fewer workers mean more bargaining power.
[ترجمه گوگل]کارگران کمتر به معنای قدرت چانه زنی بیشتر است
[ترجمه ترگمان]کارگران کمتری به معنای چانه زدن بیشتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کارگران کمتری به معنای چانه زدن بیشتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Two factors, however, may boost Inuit bargaining power.
[ترجمه گوگل]با این حال، دو عامل ممکن است قدرت چانه زنی اینویت را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، دو عامل ممکن است قدرت چانه زنی Inuit را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، دو عامل ممکن است قدرت چانه زنی Inuit را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید