bargainer


فروشنده، معامله گر

جمله های نمونه

1. He's the hardest bargainer in the business.
[ترجمه گوگل]او سخت ترین معامله گر در تجارت است
[ترجمه ترگمان]سخت ترین کار در تجارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A union bargainer said that those jobs have been saved.
[ترجمه گوگل]یک معامله گر اتحادیه گفت که این مشاغل نجات یافته اند
[ترجمه ترگمان]اتحادیه bargainer گفت که این مشاغل نجات پیدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some people are natural bargainers and others find the whole process rather tedious.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم چانه‌زنان طبیعی هستند و برخی دیگر کل فرآیند را خسته‌کننده می‌دانند
[ترجمه ترگمان]برخی افراد bargainers طبیعی هستند و برخی دیگر کل فرآیند را خسته کننده می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By the moral standards of some of the bargainers the claims of some of the others may be immoral.
[ترجمه گوگل]طبق معیارهای اخلاقی برخی از معامله گران، ادعاهای برخی از دیگران ممکن است غیراخلاقی باشد
[ترجمه ترگمان]با معیارهای اخلاقی برخی از the، ادعاهای برخی از دیگران ممکن است غیراخلاقی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A persistent bargainer may persuade the seller to go lower.
[ترجمه گوگل]یک معامله‌کننده مداوم ممکن است فروشنده را متقاعد کند که پایین‌تر برود
[ترجمه ترگمان]یک فروشنده دایمی می تواند فروشنده را راضی کند که پایین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is a hard bargainer.
[ترجمه گوگل]او یک معامله گر سخت است
[ترجمه ترگمان] اون یه \"bargainer\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You are a good bargainer.
[ترجمه گوگل]شما معامله گر خوبی هستید
[ترجمه ترگمان]تو پسر خوبی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm a very good bargainer.
[ترجمه گوگل]من معامله گر بسیار خوبی هستم
[ترجمه ترگمان]من آدم خیلی خوبی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The idea is to see if the terms on which bargainers settle can be influenced by such cues.
[ترجمه گوگل]ایده این است که ببینیم آیا شرایطی که معامله‌گران بر اساس آن توافق می‌کنند می‌توانند تحت تأثیر چنین نشانه‌هایی قرار گیرند یا خیر
[ترجمه ترگمان]ایده این است که ببینید آیا شرایطی که bargainers حل می شود می تواند تحت تاثیر چنین نشانه هایی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rabin and his aides entered the Kissinger negotiations as hard bargainers with a clear sense of their bottom line.
[ترجمه گوگل]رابین و دستیارانش به عنوان چانه زنی های سخت وارد مذاکرات کیسینجر شدند و درک روشنی از نتیجه خود داشتند
[ترجمه ترگمان]رابین و دستیارانش در حالی که با احساس روشنی از خط پایین خود به مذاکرات Kissinger مشغول بودند، وارد مذاکرات هنری Kissinger شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was at this time that McCluskey got the reputation for being a hard bargainer.
[ترجمه گوگل]در این زمان بود که مک کلاسکی به یک معامله گر سخت شهرت یافت
[ترجمه ترگمان]در این موقع بود که McCluskey شهرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person who bargains

پیشنهاد کاربران

بپرس