bargain hunter

جمله های نمونه

1. Thousands of bargain hunters queued up for hours.
[ترجمه گوگل]هزاران شکارچی معاملاتی ساعت ها در صف ایستادند
[ترجمه ترگمان]هزاران شکارچی برای ساعت ها صف می بستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bargain hunters enjoyed a real bonanza today.
[ترجمه گوگل]شکارچیان مقرون به صرفه امروز از یک سود واقعی لذت بردند
[ترجمه ترگمان]شکارچیان Bargain امروزه از a واقعی لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tokyo broke a three-day losing streak as the bargain hunters picked up blue chips and tech stocks, writes Ken Hijino.
[ترجمه گوگل]کن هیجینو می نویسد: توکیو یک سری باخت سه روزه را شکست، زیرا شکارچیان معامله بلو چیپ و سهام فناوری را انتخاب کردند
[ترجمه ترگمان]کن Hijino می نویسد که توکیو یک خط از دست دادن سه روز را شکست داد، چرا که شکارچیان اروپایی چیپ های آبی و سهام تکنولوژیکی را برداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bargain hunters will find some good deals at Tuesday Morning, located in the basement of a nondescript building.
[ترجمه گوگل]شکارچیان مقرون به صرفه در صبح روز سه‌شنبه، در زیرزمین یک ساختمان غیرقابل توصیف، معاملات خوبی پیدا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]شکارچیان معامله در صبح سه شنبه معاملات خوبی پیدا خواهند کرد که در زیرزمین یک ساختمان nondescript واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Read in studio Antique dealers and bargain hunters have been looking through the belongings of the late Robert Maxwell.
[ترجمه گوگل]در استودیو بخوانید، دلالان عتیقه و شکارچیان مقرون به صرفه به دنبال وسایل مرحوم رابرت ماکسول بوده اند
[ترجمه ترگمان]در استودیو، فروشندگان عتیقه و شکارچیان چانه و چانه به دنبال چیزهایی هستند که توسط روبرت ماکسول در حال بررسی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And sale of the century . . . the bargain hunters out in force.
[ترجمه گوگل]و فروش قرن شکارچیان معامله به زور
[ترجمه ترگمان]و فروش قرن، شکارچیان با زور وارد میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ten-mile tailbacks blocked roads as bargain hunters sprang into action after three days at home.
[ترجمه گوگل]دم ده مایلی جاده ها را مسدود کرد زیرا شکارچیان معامله پس از سه روز در خانه وارد عمل شدند
[ترجمه ترگمان]پس از سه روز اقامت در خانه، ده مایل راه مسدود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Says one long-time weekend bargain hunter, "In the back of your mind you have the hope of finding some fabulous painting stored away somewhere or something else of great value for a bargain price.
[ترجمه گوگل]یکی از شکارچی‌های آخر هفته‌ای که مدت‌هاست می‌گوید: «در پس ذهن خود این امید را دارید که نقاشی افسانه‌ای را که در جایی ذخیره شده یا چیز دیگری با ارزش بالا با قیمتی مقرون به صرفه پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]یک تعطیلات آخر هفته می گوید: \" در پشت ذهن خود امید یافتن یک نقاشی شگفت آور را دارید که در جایی یا چیزی دیگر از ارزش عالی برای یک قیمت ارزان نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Really? You're an amazing bargain hunter!
[ترجمه گوگل]واقعا؟ شما یک شکارچی معامله شگفت انگیز هستید!
[ترجمه ترگمان]واقعا؟ تو شکارچی خوبی هستی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. L : You are always a good bargain hunter.
[ترجمه گوگل]L: شما همیشه شکارچی خوبی هستید
[ترجمه ترگمان]تو همیشه شکارچی خوبی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is a bargain hunter who discovered the priceless violin.
[ترجمه گوگل]این یک شکارچی مقرون به صرفه است که ویولن گرانبها را کشف کرد
[ترجمه ترگمان]یک شکارچی bargain است که ویولن priceless را کشف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What qualities must a truly bargain hunter possess?
[ترجمه گوگل]یک شکارچی واقعی چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]چرا باید یک شکارچی واقعی در اختیار داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Who would not like to be a bargain hunter?
[ترجمه گوگل]چه کسی دوست ندارد شکارچی معامله شود؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی دوست نداره که یه شکارچی معامله باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who looks for discounts or sales

پیشنهاد کاربران

مثال؛
She’s a skilled bargain hunter. She never pays full price for anything.
A person might say, “I love being a bargain hunter. It’s like a treasure hunt for savings. ”
Another might share a tip, “If you want to be a successful bargain hunter, always compare prices and wait for sales. ”
Noun - countable :
ارزان خر ( کسی که همیشه به دنبال خریدن اجناس ارزان یا دارای تخفیف می باشد. )
به عنوان نمونه :
Bargain hunters will find some good deals in our New Year sales
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/bargain-hunter
کسی است که به دنبال کالاهایی با ارزشی است که به دلیلی با قیمتی کمتر از حد معمول به فروش می رسد
Be a person who looks for low priced products
تخفیف جو
Bargain hunters queued outside the store for hours
ترجمه اینجانب:
تخفیف جویان ساعت ها در خارج از فروشگاه صف می کشیدند.

ارزان جو
ارزان هر. چانه زن
کسی که چیزی را ارزان میخرد
چانه زن، ارزان خر
بز خر
شکارچی اجناس مقرون به صرفه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس